Authors
Lorestan Agricultural Research and Natural Resources Center, Khoramabad, Iran
Abstract
Keywords
فلور هر ناحیه نتیجه واکنشهای جامعه زیستی در برابر شرایط محیط کنونی و تکامل گیاهان در دوران گذشته است. مطالعات فلوریستیک سندی از حضور و وقوع همه تاکسونهای گیاهی در یک ناحیه معین بوده، از ارزش زیادی برخوردار است (Abdi and Afsharzadeh, 2012). همچنین، نتایج مطالعات فلوریستیک میتواند در جغرافیای زیستی، تاکسونومی و پژوهشهای تکاملی استفاده شود و بدیهی است که برای شناخت تنوع زیستی و مدیریت منابع طبیعی هر منطقه لازم است تا فهرست فلوریستیک، شکل زیستی و انتشار جغرافیایی گونههای گیاهی آن منطقه مشخص شود (Yousefi, 2006). مطالعه فلور مناطق گوناگون ایران سابقهای نسبتاً طولانی دارد و تاکنون فلور گیاهی مناطق متعددی از کشور پهناورمان توسط پژوهشگران متعدد با روش فلوریستیک بررسی شده است. در استان لرستان نیز پوشش گیاهی مناطق سفیدکوه (Abrari Vajari and Veiskarami, 2005)، بروجرد (Dehshiri and Godarzi, 2005)، میشپرور (Moridi, 2005)، زالیان (Yarahmadi et al., 2009)، ریمله (Vasleh, 2011) و شورآب (Mir Azadi et al., 2012) با روش فلوریستیک بررسی شده است.
شکل زیستی هر گونه گیاهی ویژگی ثابتی است که بر اساس سازشهای ریختشناختی گیاه با شرایط محیطی به وجود آمده است. ارتفاع محل، عمق و رطوبت خاک، سرعت باد و فشار ناشی از چریده شدن از جمله عوامل بومشناختی مهمی هستند که در تعیین شکل زیستی گونههای گیاهی مؤثر هستند (Mesdaghi, 2001). برای طبقهبندی اشکال زیستی گیاهان شیوههای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تعیین شکل زیستی Raunkiaer (1934) است. طبقهبندی رانکایر بر این فرض است که مورفولوژی گونهها با عوامل آب و هوایی کاملاً مرتبط است و شکلهای رویشی با توجه به موقعیت و چگونگی حفاظت جوانههای گیاه در فصول نامساعد تعیین میشوند. بر اساس این طبقهبندی، گیاهان به شش طبقه پیدارُستها (Phanerophytes)، بوتهایها (Chameophytes)، نیمه نهان رُستها (Hemicryptophytes)، نهان رُستها (Cryptophytes)، بذر رُستها (Therophytes) و رو رُستها (Epiphytes) تقسیمبندی میشوند (Raunkiaer, 1934). در هر محیط نسبتاً یکنواخت، گروهی از گیاهان با سرشت بومشناختی تقریباً مشابه استقرار یافتهاند که از نظر برخی عوامل بومشناختی نسبت به گروههای دیگر تفاوت دارند (Asri and Mehrnia, 2002).
طبق دیدگاه Takhtajan (1986)، رویشهای جهان به 6 قلمرو (Kingdom)، 8 زیرقلمرو (Subkingdom)، 35 ناحیه (Region) و 152 حوزه (Province) تقسیم میشود. بررسی انتشار جغرافیایی گیاهان هر منطقه، در تعیین عرصه انتشار گونهها و تغییرات آن در پی تأثیر عوامل مختلف و نیز تشخیص گونههای بومزاد اهمیت زیادی دارد (Abbasi et al., 2012).
گونههای بومزاد یا انحصاری بیش از 24 درصد کل رُستنیهای ایران را شامل میشوند. متأسفانه در سالهای اخیر تعداد و وسعت پراکنش برخی گیاهان انحصاری رو به نقصان نهاده است. هرچند به دلیل گستردگی قابل توجه کشور و تنوع گونهای بالا، تعیین دقیق گونههای نادر و در معرض خطر انقراض طبق اصول ردهبندی IUCN. (International Union for Conservation of Nature and Natural Resources)، در ایران دشوار است، اما با در نظر گرفتن معیارهایی نظیر: انتشار جغرافیایی محدود، بهرهبرداری گیاه توسط انسان، دام و حیات وحش، میزان جمعیت، شکل زیستی، چگونگی استقرار و تکثیر طبیعی، از 8 دسته گونههای نادر ذکر شده در طبقهبندی IUCN، چهار دسته شامل:
الف) گونههای در معرض خطر انقراض (Endangered, En)، ب) گونههای آسیبپذیر (Vulnerable, Vu)، پ) گونههای با خطر کمتر (Lower Risk, LR) و ت) گونههای با کمبود دادهها (Deficient, DD) در ایران شناسایی شدهاند (Jalili and Jamzad, 1999).
استان لرستان با مساحت 28294 کیلومتر مربع با داشتن ذخیرهگاههای طبیعی همچون: گرین، اشترانکوه، ملاوی، نوژیان و سفیدکوه بیش از 10 درصد از گونههای گیاهی منحصر به فرد کشور را به خود اختصاص داده است، بنابراین، با توجه به این که استان لرستان تنها 7/1 درصد از وسعت کشور را دارا است، اما به تنهایی صاحب 25 درصد تنوع زیستی ایران است. پژوهش حاضر برای نخستین بار با هدف شناسایی، تهیه فهرست فلوریستیک، تعیین شکلهای زیستی و انتشار جغرافیایی گونههای گیاهی موجود در حوزه آبخیز نوژیان در استان لرستان انجام شد. نتایج این بررسی علاوه بر این که سیمای فلوریستیک و بومشناختی این حوزه را معرفی میکند، میتواند در شناخت پتانسیل گیاهان قابل بهرهبرداری همچون گیاهان دارویی، صنعتی، مرتعی و جنگلی این حوزه نیز مؤثر باشد. همچنین، با توجه به تخریب گسترده خاک در حوزه آبخیز دز و نقش مهمی که پوشش گیاهی در هدایت و تنظیم جریان آبهای سطحی و زیر زمینی و جلوگیری از فرسایش خاک دارد (Mesdaghi, 2005)، بنابراین نتایج حاصل از پژوهش حاضر میتواند در مدیریت آبخیز حوزه دز و جلوگیری از فرسایش خاک این حوزه به کار گرفته شوند.
مواد و روشها
منطقه مورد مطالعه: منطقه نوژیان با مساحت 34000 هکتار، بین 23 °48 تا 40 °48 طول شرقی و 17 °33 تا 60 °33 عرض شمالی در حوزه آبریز سد دز در استان لرستان واقع شده است. این منطقه از شمال به کوه کلا، از شمال شرق به کوه تاف، از شرق و جنوبشرقی به رودخانه دز و کوه چلن، از جنوب به کوه سرور و از غرب به کوه هشتاد پهلو محدود میشود (شکل 1-A). بلندترین نقطه حوزه آبخیز نوژیان 3012 متر و پستترین نقطه آن 770 متر ارتفاع دارد و شیب متوسط حوزه برابر 14/29 درصد است. به دلیل تفاوتهای توپوگرافیک، حوزه آبخیز نوژیان دارای دو اقلیم کاملاً متفاوت است به طوری که قسمت جنوبشرقی این حوزه دارای آب و هوای گرمسیری است، در صورتی که در قسمتهای شمال و شمالغرب حوزه آب و هوای سردسیری حاکم است (شکل 1-B و C).
میانگین بارندگی سالیانه در ایستگاه نوژیان 2/896 میلیمتر و حداکثر میزان بارندگی مربوط به بهمن ماه با 5/168 میلیمتر و حداقل آن در خرداد و مرداد ماه به میزان صفر است. بارندگی از اواخر مهرماه آغاز میشود و تا اردیبهشت ماه ادامه مییابد و در خرداد به صفر میرسد. پُر بارانترین ماههای سال بهمن، آذر و دی است و ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور بدون بارندگی یا دارای بارش بسیار اندک هستند (شکل 2). دامنه نوسان درجه حرارت در این حوزه به 50 درجه سانتیگراد میرسد و از 20- در زمستان تا 32 درجه سانتیگراد در تابستان تغییر میکند (Mehrnia et al., 2007).
شکل 1- موقعیت جغرافیایی منطقه نوژیان. (A نمایی از شمالغربی و (B جنوبشرقی؛ (C حوزه آبخیز نوژیان
شکل 2- میانگین بارش ماهانه در ارتفاع متوسط حوزه آبخیز نوژیان
روش تحقیق: گیاهان حوزه آبخیز نوژیان طی سالهای 1380 تا 1392 با مراجعات مکرر و با روش سیستماتیک تصادفی جمعآوری شدند (Mesdaghi, 2001). شناسایی نمونهها بر اساس روشهای رایج و با استفاده از کلیدهای شناسایی از جمله فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2012)، فلور ترکیه (Davis, 1965-1988)، فلور عراق (Townsend and Guest, 1966-1985)، گونهای ایران (Maassoumi, 1986-2011) و فلور ایران (Assadi, 1988-2013) انجام شد. برای تعیین شکلهای مختلف زیستی گیاهان منطقه از روش مرسوم Raunkiaer (1934) استفاده شد. پراکنش جغرافیایی گونههای گیاهی حوزه آبخیز نوژیان با توجه به مناطق انتشار آنها در ایران و سایر کشورها از جمله پاکستان (Nasir and Ali, 1970-2000) و فلسطین (Zohary and Feindbrun-Dothan, 1966-1986) و بر اساس تلفیقی از تقسیمبندی جغرافیایی رویشهای ایران Takhtajan (1986) و Zohary (1963) تشخیص داده شدند. مجموعهای از نمونههای جمعآوری شده در هرباریوم مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی لرستان نگهداری میشوند.
نتایج
در مجموع، 421 گونه در حوزه آبخیز نوژیان شناسایی شد (پیوست 1) که 64 گونه از مجموع 421 گونه شناسایی شده، جزو گونههای انحصاری ایران هستند و از این میان گونههای: Bunium Lurestanicum، Cousinia khorramabadensis، Dionysia hausskenechtii، Echinops endotrichus، Morrina persica و Onosma kotschyi فقط در رشتهکوههای زاگرس رویش دارند.
مهمترین تیرههای گیاهی این حوزه که بیشترین تعداد گونه را دارند به ترتیب عبارتند از: Compositae (Asteraceae) (56 گونه)، Leguminosae (Fabaceae) (39 گونه)، Cruciferae (Brassicaceae) (34 گونه)، Lamiaceae (Labiatae) (29 گونه)، Caryophylaceae (24 گونه)، Graminae (Poaceae) (23 گونه)، Liliaceae (22 گونه)، Ranunculuaceae (20 گونه)، Umbellifera (Apiaceae) (19 گونه)، Boraginaceae (17 گونه) و Rosaceae (15 گونه) (شکل 3).
از نظر پراکندگی جغرافیایی، عناصر ایرانی-تورانی (IT) با 1/47 درصد (195 گونه) بیشترین پراکندگی را در حوزه آبخیز نوژیان دارند. نواحی رویشی ایرانی-تورانی/ مدیترانهای (IT/M)، ایرانی-تورانی/ مدیترانهای/اروپا-سیبری (IT/M/ES) و جهانوطنی (Cosm) به ترتیب در مراتب بعدی قرار دارند (شکل 4).
شکل 3- مهمترین تیرههای گیاهی حوزه آبخیز نوژیان بر حسب تعداد گونه
شکل 4- پراکنش جغرافیایی گیاهان حوزه آبخیز نوژیان
شکل 5- درصد فراوانی شکلهای زیستی گیاهان حوزه آبخیز نوژیان
طیف زیستی گیاهان حوزه آبخیز نوژیان (شکل 5) نشان میدهد که 36 درصد گونهها تروفیت، 21 درصد ژئوفیت، 18 درصد همیکریپتوفیت، 17 درصد کامهفیت و 8 درصد فانروفیت هستند. از مجموع 64 گونه گیاهی انحصاری موجود در حوزه آبخیز نوژیان، حدو 68 درصد (44 گونه) گونهها در گروه گونههای با خطر کمتر (LR) قرار دارند (پیوست 2).
بحثو جمعبندی
حضور 421 گونه متعلق به 241 جنس و 56 تیره گیاهی در مساحت 34000 کیلومتر مربع حوزه آبخیز نوژیان، بیانگر غنای گونهای بالای این منطقه است. تیرههای Asteraceae (56 گونه)، Fabaceae (39 گونه)، Brassicaceae (34 گونه)، Lamiaceae (29 گونه)، Caryophylaceae (24 گونه)، Poaceae (23 گونه)، Liliaceae (22 گونه)، Ranunculuaceae (20 گونه)، Apiaceae (19 گونه)، Boraginaceae (17 گونه) و Rosaceae (15 گونه) گیاهان غالب حوزه آبخیز نوژیان هستند. غالب بودن گیاهان تیرههای Asteraceae و Fabaceae در دیگر رویشگاههای استان لرستان پیشتر گزارش شده است (Abrari Vajari and Veiskarami, 2005؛ Dehshiri and Godarzi, 2005؛ Moridi, 2005؛ (Yarahmadi et al., 2009 و با نتایج پژوهش حاضر مطابقت دارد.
فراوانی گیاهان تیره Asteraceae در منطقه نوژیان ممکن است به علت حضور روستاهای متعدد در این منطقه و فشار ناشی از فعالیتهای انسان یا تعلیف دام باشد. Yousefi و همکاران (2011) و Abbasi و همکاران (2012) نیز تخریب ناشی از فعالیتهای انسان و تعلیف دام را دلیل چیرگی گیاهان تیره Asteraceae در مناطق کوهستانی چادگان اصفهان و یحییآباد نطنز، گزارش کردهاند. آنچه مسلم است حضور بالای گیاهان تیره Asteraceae در این منطقه باید به عنوان یک زنگ خطر و هشدار در خصوص تخریب پوشش گیاهی منطقه مد نظر قرار گیرد و ضمن ارزیابی علل و عوامل، برنامههای مدیریتی ویژهای توسط مسؤولین و متولیان استان برای حفظ و صیانت این منابع طبیعی، طراحی و به کار گرفته شود.
در منطقه نوژیان گیاهان تیره Fabaceae از لحاظ تعداد گونه پس از تیره Asteraceae و در مقام دوم قرار دارند. در این منطقه گونههای جنس Astragalus حدود 60 درصد گیاهان تیره Fabaceae را تشکیل میدهند (23 گونه از مجموع 39 گونه این تیره). گونها (Astragalus) بزرگترین جنس گیاهان مرتعی ایران هستند. ناحیه ایرانی-تورانی خاستگاه اصلی و یکی از مراکز تنوع جنس گون در دنیای قدیم بوده و این جنس از این ناحیه به سایر نقاط گسترش یافتهاست (Maassoumi, 2000). با توجه به نتایج این پژوهش که بر چیرگی رویشهای ایرانی-تورانی در حوزه آبخیز نوژیان تأکید دارد، وجود 23 گونه از جنس Astragalus که 10 گونه از آنها، گونههای انحصاری هستند، نشاندهنده شرایط مناسب حوزه آبخیز نوژیان برای گسترش گونههای جنس Astragalus است و این منطقه میتواند به عنوان یکی از خاستگاهها و مراکز تنوع جنس گون در ایران تلقی شود.
گیاهان بومزاد طی هزاران سال توانستهاند با شرایط اقلیمی و زمین شناختی حاکم بر زیستگاه و نیز با سایر موجودات زنده (گیاه یا جانور) رویشگاه تطابق نمایند، همچنین، این گیاهان در ایجاد مناظر منحصر به فرد و چشم انداز رویشگاه خود بسیار مؤثر هستند. فلور ایران به لحاظ تعداد و درصد گونههای بومزاد از غنیترین فلورهای منطقه خاورمیانه است (Jalili and Jamzad, 1999). حوزه آبخیز نوژیان به دلیل موقعیت جغرافیایی و نزدیکی به استان خوزستان، محل تلاقی دو آب و هوای گرم و خشک جنوب و سرد کوهستانی است که حضور عوامل توپوگرافیگ و تنوع در ساختارهای ژئوگرافیک سبب شده است تا این حوزه مأمن و رویشگاه بسیاری از گونههای گیاهی باشد و تنوع گونههای گیاهی این حوزه در حد چشمگیری بالا باشد. بیش از 15 درصد گیاهان این حوزه را گیاهان بومزاد (64 گونه) تشکیل میدهد (پیوست 2) که حدود 5 درصد کل گیاهان بومزاد ایران است. شایان ذکر است که پراکنش شش گونه: Bunium Lurestanicum، Cousinia khorramabadensis، Dionysia hausskenechtii، Echinops endotrichus، Morrina persica و Onosma kotschyi به رشتهکوههای زاگرس محدود بوده، انحصاراً در این نقطه رویش دارند. طبق تعریف، در مناطقی از کره زمین که گیاهان انحصاری دارای تعداد گونههای فراوانی هستند با عنوان نقاط داغ تنوع زایی (biodiversity hotspots) نامیده میشوند (Myers, 1990) که در برخی مستندات رشتهکوههای زاگرس هم به عنوان بخشی از ناحیه ایرانی-تورانی از جمله این نقاط محسوب میشوند (Myers et al., 2000). با استناد به نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که حوزه آبخیز نوژیان یکی از نقاط داغ گونهزایی و پناهگاه گیاهان بومزاد در کشور است و لازم است در سطح ملی مورد توجه و حمایت جدی قرار بگیرد.
تعیین پراکنش جغرافیایی گیاهان به منزله معرفی خاستگاه (origin) آنها نیست، زیرا خاستگاه گونهها با مطالعات دقیق جغرافیایی گیاهی و دیرین گیاهشناسی (paleobotany) مشخص میشود. در مورد گونههایی که در یک ناحیه رویشی انتشار دارند میتوان با اطمینان زیادی از آن ناحیه به عنوان خاستگاه گونه نام برد، اما در مورد گونههایی با پراکنش در دو ناحیه یا چند ناحیه رویشی، صرف انتشار وسیع در یک ناحیه رویشی نمیتواند بیانگر خاستگاه آنها باشد. به طور کلی، مناطق رویشی با مناطق اقلیمی کاملاً منطبق نیستند و فلور هر منطقه با شرایط اقلیمی آن هماهنگی کاملی نشان نمیدهد. علت اصلی این موضوع دخالت شرایط دوران گذشته زمینشناسی در ترکیب فلوریستیک هر منطقه و ماهیت گیاهان مناطق مختلف از جنبه انحصاری یا اکتسابی بودن است. این وضعیت، تقسیمبندی جغرافیایی مناطق رویشی را با مشکل مواجه ساخته است و دانشمندان گیاهشناس و جغرافیای گیاهی عقاید متفاوتی در این باره بیان کردهاند (Asri and Mehrnia, 2002). Zohary (1963) رویشهای گیاهی ایران را به سه ناحیه (Territory) عمده، اروپا-سیبری، ایرانی-تورانی و سودانی تقیسمبندی کرده، رویشهای پراکندهای از عناصر مدیترانهای و صحرا-عربی (Saharo-Arabian) را نیز تشخیص داده است. Ghahreman و Attar (1998) در تقسیمبندی مناطق جغرافیایی گیاهی ایران پنج ناحیه رویشی: اروپا-سیبری، مدیترانهای، ایرانی-تورانی، سودانی-دکنی و صحرا-سندی را مشخص کردهاند. بر اساس تقسیمبندی مناطق رویشی جهان توسط Takhtajan (1986)، منطقه زاگرس در قلمروی هولارتیک (Holartic)، زیرقلمروی تتیان (Tethyan)، ناحیه ایرانی-تورانی (Irano-Turanian)، زیرناحیه آسیای غربی (Western Asiatic)، حوزه ارمنی-ایرانی (Armeno-Iranian) و زیرحوزه کردستان-زاگرس (Kurdo-Zagrosian) قرار میگیرد. زیرحوزه کردستان-زاگرس دارای فلوری غنی است و جنسهای انحصاری فراوانی را در خود جای داده است. حضور جنسهایی نظیر: Acantholimon، Achillea، Alium، Anthemis، Centaurea، Cousinia، Echinops، Eremurus، Phlomis، Scrophularia، Silene، Stachys و Tulipa که عناصر آنها عمدتاً در ناحیه رویشی ایرانی-تورانی تجمع یافتهاند، نشان از چیرگی رویشهای ایرانی-تورانی در حوزه آبخیز نوژیان دارد. بیش از 47 درصد گونههای موجود در این حوزه از عناصر ایرانی-تورانی هستند و بر اساس مفاهیم نواحی رویشی White و Leonard (1991) میتوان گفت، گونههای گیاهی در حوزه آبخیز نوژیان اصالت خود را به عنوان عناصر ایرانی-تورانی حفظ کردهاند و این منطقه به مرکز انحصاریگرایی ناحیهای ایرانی-تورانی تعلق دارد.
شکل زیستی هر گونه گیاهی برآیندی است از برهمکنش عوامل اقلیمی همچون: ارتفاع محل، عمق و رطوبت خاک، سرعت باد و عوامل زیستی نظیر فشار ناشی از چریده شدن یا تهاجم گونههای گیاهی و جانوری (Sarmiento and Monasterio, 1983). در واقع، سیمای ظاهری گیاهان ناشی از نوعی سازش فیلوژنتیک با شرایط محیطی معین است. گیاهانی که با شکل زیستی مشابه در کنار هم رشد میکنند ممکن است به طور مستقیم با یکدیگر برای فضا یا آشیان اکولوژیک رقابت نمایند. این تشابه ساختاری بیانگر مشابهت در سازش جهت بهرهگیری از منابع محیطی موجود در یک مکان معین است (Mobayyen, 1981). تخریب بخشهایی از حوزه آبخیز نوژیان و خشکسالیهای چند سال اخیر سبب شده است تا این منطقه با هجوم گیاهان یکساله (به دلیل کوتاه بودن فصل رویش)، مواجه شده و تروفیتها (36 درصد) غالبترین شکل رویشی عناصر گیاهی این منطقه را تشکیل دهند. این نتایج با گزارشهای دیگری در خصوص فراوانی تروفیتها در اکوسیستمهای آسیبدیده کوهستانی مطابقت دارد (Asri and Mehrnia, 2002؛ Vural and Aytac, 2005؛ Abbasi et al., 2012). در مجموع، ژئوفیتها و همیکریپتوفیتها حدود 40 درصد از شکل زیستی عناصر گیاهی حوزه آبخیز نوژیان را تشکیل میدهند که بیانگر فلور اقلیم سرد و کوهستانی است (Archibold, 1995). همچنین، از آنجا که همیکریپتوفیتها با سازوکارهایی مانند: ذخیرهسازی آب، جذب آبهای اعماق زمین (ریشههای طویل)، کاهش تبخیر آب (وجود کُرکها و سطح برگ کاهش یافته) و کاهش فاز رویشی (Sarmiento and Monasterio, 1983) قادرند شرایط سخت محیطی مانند کمبود آب را تحمل نمایند، لذا بارشهای ناکافی سالهای اخیر میتواند یکی از دلایل حضور 18 درصدی همیکریپتوفیتها در حوزه آبخیز نوژیان باشد.
در پژوهش حاضر برای تعیین گونههای نادر و آسیبپذیر مناطق مطالعه شده، از معیارهای گوناگون مانند انتشار جغرافیایی محدود، بهرهبرداری گیاه توسط انسان، دام و حیات وحش، میزان جمعیت، شکل زیستی، چگونگی استقرار و تکثیر طبیعی استفاده شد. با توجه به این که اطلاعاتی در مورد فلور سالهای گذشته حوزه آبخیز نوژیان در دست نیست و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که در حال حاضر اطلاعات دقیقی در مورد کمیابی بسیاری از گونههای گیاهی در سطح کشور در دسترس نیست، اظهار نظر قطعی درباره گونههای نادر و در معرض خطر حوزه آبخیز نوژیان دشوار است، اما مطابق با دستهبندی Jalili و Jamzad (1999) 68 درصد از گونههای گیاهی تهدید شده در این حوزه در گروه گونههای با خطر کمتر (LR) قرار دارند و 20 درصد گیاهان تهدید شده در وضعیت کمبود دادهها (DD) قرار دارند و لازم است برای شفاف شدن بهتر وضعیت آنها تحقیقات جامعی انجام شود. گونههای Allium hirtifolium و A. jesdianum به دلیل مصارف دارویی و گونه Fritillaria imperialis به دلیل شکل زیبا و زینتی آن در معرض خطر انقراض قرار دارند و با توجه به گزارش افراد محلی هر سال به طور چشمگیری از جمعیت این گونهها در حوزه آبخیز نوژیان کاسته میشود، بنابراین، لازم است این گونههای با ارزش تحت حمایت و حفاظت قرار گیرند.
سپاسگزاری
نگارندگان از ریاست و کارکنان مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان به خاطر فراهم آوردن امکانات و از مؤسسه تحقیقات جنگلها ومراتع به خاطر حمایت مالی صمیمانه قدردانی مینمایند.