Authors
Department of Biology, Faculty of Sciences, University of Shahrekord, Shahrekord, Iran
Abstract
Keywords
نعنا سبز (Mentha spicata L.) با نام عمومی spearmint یکی از 25 گونه جنس Mentha و متعلق به تیره Lamiaceae است که اهمیت دارویی آن از زمانهای بسیار قدیم شناخته شده است و امروزه به منظور استخراج اسانسهای آن در سطح وسیع کشت میشود (Zare Dehabadi and Asrar, 2009). تمامی ویژگیهای درمانی و دارویی نعنا را میتوان به ترکیبات ثانویه این گیاه نسبت داد، این ترکیبات از جمله مواد شیمیایی مهم گیاهی محسوب میشوند و خط دفاعی اولیه گیاه علیه پاتوژنها را تشکیل میدهند (Khan et al., 2005). مهمترین مواد مؤثره نعنا سبز اسانسها هستند که محصولات مهم اقتصادی به شمار میآیند. ترکیبات شیمیایی موجود در اسانس نعنا مخلوطی از ترکیبات آروماتیک شامل ترپنها، ترپنوئیدها و ترکیبات آلیفاتیک شامل هیدروکربنها، الکلها، استرها، آلدهیدها، کتونها و فنلها هستند
Li et al., 1999)؛ (Bakkali et al., 2008. ترپنهای موجود در اسانس M. spicata به دو دسته تقسیمبندی میشوند: الف) مونوترپنهای شامل آنتول، پولیگون، کاروون، لیمونن، منتون و S-کاروون و ب) سزکویی ترپنها (Almeida et al., 2012). مسیر بیوسنتز مونوترپنها در M. spicata به خوبی شناسایی شده است. مراحل آنزیمی این مسیر به سه مرحله اصلی تقسیم میشود: مرحله نخست شامل افزودن ایزوپنتنیل دی فسفات به دی متیل آلیل دی فسفات به کمک آنزیم ژرانیل دی فسفات سنتاز است که به ایجاد ژرانیل دی فسفات منجر میشود؛ در مرحله دوم، ترکیب حد واسط حاصله به واسطه مونوترپن سنتازهای مختلف مانند 4s- لیموننسنتاز (4S-4L) تغییر مییابد؛ مرحله آخر بیوسنتز مونوترپن شامل چندین تغییر ثانویه است که با لیمونن آغاز شده و به ایجاد تنوع زیاد در تولید محصولات نهایی منجر میگردد. لیموننسنتاز (به عنوان یک مونوترپن سنتاز) مرحله سنتز لیمونن از ژرانیل دی فسفات را کاتالیز میکند.
از مهمترین روابط همزیستی موجود در سطح زمین رابطه میکوریزی است (Strack et al., 2003). اصطلاح میکوریزی به نوعی وابستگی بین قارچ و ریشه گیاهان خشکی اطلاق میشود که عوامل ایجاد این وابستگی با تشکیل همزیستی دو طرفه از این رابطه سود میبرند. اهمیت همزیستی برای گیاه شامل بهبود وضعیت تغذیه، حفظ و استفاده بهینه از مواد مغذی و کاهش خسارات زیستی (هجوم پاتوژن و انواع بیماریها) و غیرزیستی (عدم تعادل در تغذیه و کمبود آب) است که به رشد سریعتر گیاه منجر میشود. این نوع همزیستی به واسطه کاهش هزینه مصرفی و کاهش در آلودگی زیستی با کودهای شیمیایی، از دیدگاه کشاورزی نیز دارای اهمیت است (Silveria et al., 2006). مشخص شده است که قارچهای میکوریز آربوسکولار در بسیاری از سیستمهای کشاورزی بر پایه تولید، نقش مهمی در رشد گیاهان ایفا میکنند، اما درباره تأثیر بالقوه آنها بر متابولیتهای ثانویه در گیاهان دارویی و معطر اطلاعات اندکی وجود دارد. Ahmadi-Khoei و همکاران (2012) افزایش محتوای ترکیبات فنولیک کل در شش ژنوتیپ از M. spicata تلقیح شده با قارچ میکوریز آربوسکولار را نشان دادند. تاکنون مطالعهای درباره تأثیر قارچهای میکوریز بر بیان ژن لیموننسنتاز در ژنوتیپهای M. spicata انجام نشده است. مطالعات گذشته روی بیان ژن لیموننسنتاز در گیاهان مختلف نشان داده است که بیان این ژن تحت تأثیر شرایط مختلف تغییر کرده است که این تغییر ممکن است با تغییر در محتوای اسانس گیاه همراه باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر دو گونه قارچ میکوریز Funneliformis mosseae و F. etunicatum بر شاخصهای رشد، بیان ژن لیموننسنتاز و مطالعه رابطه بین مقدار اسانس و میزان بیان ژن در شرایط گلخانهای در گیاه M. spicata انجام شده است.
مواد و روشها.
کشت گیاه: ابتدا ریزومهای M. spicata از سه منطقه مختلف میبد، کاشان و بجنورد جمعآوری و در شرایط گلخانهای، در گلدانهای حاوی ماسه و خاک رس کشت داده شدند. آبیاری گلدانها یک روز در میان انجام شد. پس از گذشت سه ماه رشد و زمانی که گیاهچهها وارد مرحله زایشی شدند، ساقههای آنها با داشتن سه میانگره جهت تلقیح جمعآوری و در محیطی کاملاً مرطوب قرار داده شدند. ساقهها پس از مدت یک هفته جوانه زده، سپس ریزومدار شدند. از قارچهای همزیست (تهیه شده از شرکت زیست فناوران توران) برای تلقیح ساقههای ریزومدار شده M. spicata استفاده شد. برای انجام تلقیح با قارچ میکوریزی mosseae) F. و (F. etunicatum، حدود 25 گرم از مایه تلقیح هر قارچ به طور جداگانه در خاک هر گلدان ریخته شد و تعداد سه عدد از ساقههای ریزومدار روی سطح خاک قرار داده شد. گلدانها تا پیش از جوانهزنی به صورت یک روز در میان آبیاری شدند و پس از جوانهزنی علاوه بر آبیاری یک روز در میان، هفتهای یک بار با محلول هوگلند (50 درصد فسفر) آبیاری شدند. پس از گذشت یک دوره رشد سه ماهه و با ورود گیاهچهها به مرحله گلدهی نمونهگیری از برگهای کاملاً رشد یافته گیاه (واقع در میانگره سوم) برای انجام تحقیقات مولکولی صورت گرفت و نمونهها با نیتروژن مایع تثبیت و در فریزر 80- نگهداری شدند. سایر برگهای گیاه نیز برای تهیه اسانس در سایه خشک شدند.
تعیین شاخصهای رشد: برای اندازهگیری میزان وزن خشک ریشه و اندام هوایی ابتدا قسمتهای هوایی گیاهچهها جدا شد و پس از شستشو، آب اضافی آنها توسط کاغذ صافی گرفته شد. برای اندازهگیری وزن خشک، ریشهها و ساقهها درون پاکتهای مقوایی قرار داده شد و پس از گذشت 3 تا 4 روز نمونهها به دور از نور آفتاب خشک شدند و وزن خشک آنها تعیین گردید.
استخراج اسانس: برای تهیه اسانس، برگهای خشک شده M. spicata با آسیاب دستی خرد شد. در هر نوبت اسانسگیری 30 گرم از گیاه خرد شده، همراه با 200 میلیلیتر آب مقطر با استفاده از دستگاه کلونجر در دمای 100 درجه سانتیگراد با روش تقطیر با آب اسانسگیری شد. مدت زمان اسانسگیری سه ساعت به طور انجامید. اسانسهای به دست آمده توسط سولفات سدیم آبگیری شد. اندازهگیری اسانس با روش حجمی صورت گرفت. پس از خارج نمودن اسانس از مایع درصد اسانس تعیین گردید.
بررسی الگوی بیان ژن: الگوی بیان ژن لیموننسنتاز در برگهای کاملاً رشد یافته M. spicata بررسی شد. ژن GAPDH (گلیسر آلدهید 3-فسفات دهیدرروژناز) به عنوان ژن خانهدار و ژن LS لیموننسنتاز به عنوان ژن دخیل در پاسخ به تلقیح گیاه با قارچ میکوریز آربوسکولار با مرور منابع انتخاب و توالی آنها با جستجو در بانکهای اطلاعاتی یافت شد (جدول 1). توالی DNA مربوط به هر ژن از پایگاه NCBI با شمارههای دستیابی JN587699.1 (برای ژن GAPDH) و L13459.1 (برای ژن LS) به دست آمد. RNA کل با استفاده از بافر QIAzol Lysis Reagent (QIAGEN) از بافت برگ استخراج گردید. برای اطمینان از حذف کامل DNA ژنومی، نمونههای RNA با آنزیم DNaseI تیمار شدند. مقادیر مختلف RNA پس از اندازهگیری کمّی، همگی به غلظت 75 نانوگرم در میکرولیتر با افزودن مقادیر مناسب آب عاری از Rnase، یکسانسازی شدند. پس از همسانسازی غلظت RNAهای مختلف، واکنش سنتز cDNA با استفاده از کیت QuantiTect Reverse Transcription انجام شد. الگوی بیان ژنها با استفاده از PCR زمان واقعی (iCycler iQ real-time PCR, Bio-Rad) بررسی شد. میزان بیان ژن با روش 2-ΔΔCt محاسبه گردید (Livak and Schmittgen, 2001). در این روش، میزان بیان ژن لیموننسنتاز بر اساس ژن استاندارد با بیان ثابت نرمال شده، سپس میزان تغییرات بیان ژن در تمام تیمارها نسبت به نمونههای شاهد (بدون تلقیح) سنجیده شد.
تحلیل آماری: آزمایش حاضر به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. در این حالت سه ژنوتیپ (بجنورد، کاشان و میبد)، سه حالت قارچ (شاهد، قارچ mosseae F. و قارچ F. etunicatum) به عنوان فاکتورها در نظر گرفته شد. تحلیل آماری با نرمافزار SAS و MSTATC انجام و مقایسه میانگینها با آزمون LSD (05/0>P) مشخص شد.
جدول 1- توالی پرایمر ژنهای ls وgadph
Product size (bp) |
Reverse Primer (5'®3') |
Forward Primer (5'-3') |
Target |
171 |
ACACCTCCGCTATCAGCCAT |
TGGAAGAGGTGAGCAGAGGG |
LS |
114 |
CTACACAACAGAGCGCGGAA |
CTCAGAGAGGAGTCGGTGGG |
GADPH |
نتایج.
پس از اطمینان از آلودگی ریشههای هر سه ژنوتیپ M. spicata توسط دو گونه قارچF. mosseae و
F. etunicatum (شکل 1) و پس از تعیین وزن خشک ریشه و اندام هوایی از نمونهها اسانس تهیه شد و سپس درصد اسانس تعیین شد. همچنین، بیان ژن لیموننسنتاز در برگ گیاهچههای M. spicata بررسی شد. افزایش وزن تر اندام هوایی در اثر تلقیح میکوریزی در سطح 5 درصد معنیدار است. همزیستی موجب افزایش وزن تر اندام هوایی در گیاهچههای تیمار شده با هر دو گونه قارچ Funneliformis در مقایسه با گیاهچههای شاهد شده است (شکل 2-A). وزن تر ریشه گیاه نیز به طور قابل ملاحظهای تحت تأثیر قارچ میکوریز قرار گرفت (شکل 2-B). در گیاهچههای سه ماهه نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک ساقه (R/S) در دو ژنوتیپ بجنورد و میبد در مورد هیچ کدام از تیمارها اختلاف معنیداری نشان نداده است (شکل 2-C). به نظر میرسد که تلقیح توسط دو گونه قارچ میکوریز در این دو ژنوتیپ به همان نسبت که باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی گیاه شد، باعث افزایش وزن خشک اندام زیرزمینی گیاه M. spicata نیز شد. در مورد ژنوتیپ کاشان تلقیح با هر دو گونه قارچ نسبت ریشه به ساقه را افزایش داد و به نظر میرسد که تلقیح توسط دو گونه قارچ میکوریز باعث افزایش بیشتری در وزن اندام زیرزمینی گیاه نسبت به افزایش وزن خشک اندام هوایی گیاه M. spicata شده است (شکل 2).
شکل 1- تصویر میکروسکوپی از وزیکولهای موجود در ریشه نعنا تلقیح شده با قارچ میکوریز آربوسکولار
شکل 2- تأثیر تلقیح قارچی بر میزان وزن تر ساقه (A)؛ وزن تر ریشه (B)؛ نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک ساقه (C). سه ژنوتیپ از
M. spicata: گیاهچههای شاهد (con)، گیاهچههای تلقیح شده با قارچ mosseae F. (FM)، گیاهچههای تلقیح شده با قارچ F. etunicatum (FE). مقادیر میانگین 3 تکرار ± خطای استاندارد (SE) است. حروف غیرمشابه روی هر ستون نشان دهنده تفاوت معنیداری بر اساس آزمون LSD است.
تأثیر متقابل بین ژنوتیپ و قارچ برای شاخصهای میزان اسانس و بیان ژن لیموننسنتاز معنیدار بود. همزیستی موجب افزایش میزان اسانس در گیاهچههای تیمار شده با هر دو گونه قارچ Funneliformis در مقایسه با گیاهچههای شاهد شد. نتایج مقدار کل اسانس موجود در 100 گرم وزن خشک گیاه در شکل 3 نشان داده شده است. نتایج نشان داد که در هر سه ژنوتیپ بیشترین میزان اسانس در گیاهچههای تلقیح شده با قارچF. etunicatum حاصل شده است، این در حالی است که بالاترین میزان اسانس M. spicata در ژنوتیپ میبد به میزان 130 درصد بیشتر از شاهد به دست آمد.
نتایج حاصل از اندازهگیری بیان ژن لیموننسنتاز در برگهای سه ژنوتیپ M. spicata نشان داد که تفاوت آشکاری در میزان بیان ژن دو ژنوتیپ کاشان و بجنورد در تلقیح با هر دو گونه قارچ F. etunicatumو
F. mosseae وجود ندارد. اما بیان ژن در ژنوتیپ میبد تلقیح شده با قارچ F. etunicatum نسبت به گیاهچههای شاهد و گیاهچههای تلقیح شده با قارچ mosseae F. افزایش نشان داد (شکل 4). بررسی روند تغییرات در غلظت اسانس و بیان ژن لیموننسنتاز در برگهای ژنوتیپ میبد نشان داد که گیاهان با میزان اسانس بالا، بیان بالایی از ژن لیموننسنتاز را نیز نشان میدهند. این ارتباط در دو ژنوتیپ دیگر معنیدار نبود به طوری که علیرغم افزایش غلظت اسانس در گیاهچههای تلقیح شده با هر دو قارچ، بیان ژن در برگهای این گیاهچهها افزایشی نشان نداد.
شکل 3- تأثیر تلقیح قارچ بر میزان اسانس سه ژنوتیپ از |
شکل 4- تأثیر تلقیح قارچی بر بیان ژن لیموننسنتاز سه ژنوتیپ ازM. spicata. گیاهچههای شاهد (con)، گیاهچههای تلقیح شده با قارچ mosseae F. (FM)، گیاهچههای تلقیح شده با قارچ |
بحث.
در پژوهش حاضر، تلقیح دو گونه قارچ موجب افزایش شاخصهای رشد در ریشه و اندام هوایی سه ژنوتیپ M. spicata شد. این افزایش رشد در گیاهان میکوریزی در مقایسه با انواع غیرمیکوریزی در گونههای متعددی گزارش شده است. پژوهش Turjaman و همکاران (2006) و Liu و همکاران (2007) نشان داد که تلقیح اندومیکوریزی علاوه بر افزایش رشد اندام هوایی سبب افزایش معنیدار در شاخصهای رشد ریشه نیز شده است که با اندازهگیری وزن تر ریشه M. spicata تلقیح شده با قارچ میکوریز آربوسکولار و افزایش معنیداری آن نسبت به گیاهچههای شاهد همخوانی داشته است. Panwar (1991) در تحقیقی روی گندم تلقیح شده با قارچ میکوریز گزارش کرد که قارچ میکوریز، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی را افزایش داده است. Miransari و همکاران (2009) نیز نشان دادند که یکی از علتهای اصلی تأثیر افزایشی قارچ میکوریز بر رشد گیاهان ذرت، افزایش جذب مواد غذایی در گیاهان تلقیح شده است که این امر به دلیل شبکه گسترده هیف و افزایش حجم خاک احاطه شده توسط گیاه و در نتیجه افزایش جذب آب و مواد غذایی در آنها است. بهبود جذب عناصر معدنی به ویژه فسفر در گیاهان میزبان قارچ میکوریز آربوسکولار اغلب به پاسخهای رشدی مثبت در این گیاهان منجر میشود (Podila and Douds, 2000).
تشکیل اسانس و ترکیبات آن تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله: شرایط اقلیمی، هورمونهای رشد، فتوسنتز، تنوع فصول، تنشهای زیستی و غیرزیستی، تعداد تریکوم و ... قرار دارد (Sajjadi, 2006). قارچهای اندومیکوریز با افزایش فعالیتهای آنزیمی متفاوت سبب تغییرات فیزیولوژیک در گیاهان و متابولیتهای ثانویه آنها میشوند (Mathur and Vyas, 1995). در سالهای اخیر، مطالعاتی در زمینه سنتز متابولیتهای ثانویه به واسطه تلقیح قارچهای میکوریز در گیاهان انجام شده است. برخی از این تحقیقات به سازوکار ترپنوئیدها در گیاهان میکوریزی اختصاص یافته است، برای نمونه، میتوان به افزایش تولید روغنهای فرار در گشنیز و شوید کلونیزه شده با قارچ F. fasiculatum
(Kapoor et al., 2002) و نعنا کلونیزه شده با همین قارچ (Freitas et al., 2004) اشاره کرد. همچنین، در مطالعات Gupta و همکاران (2002) روی M. spicata و Khaosaad و همکاران (2006) در مرزنجوش (Origamum vulgare) مشخص شد که کاربرد قارچ میکوریزی سبب افزایش چشمگیر میزان اسانس در مقایسه با شاهد میشود که با نتایج بررسی حاضر که تلقیح قارچهای mosseae F. و F. etunicatum تأثیرات مثبتی بر میزان اسانس در هر سه ژنوتیپ گیاه
M. spicata داشته است، همخوانی دارد.
پژوهشگران نشان دادهاند که وزن ریشهها و ساقهها و تولید ترپنوئید در Euphorbia pekinensis پس از آغشتگی با قارچهای میکوریز افزایش یافته است (Yuan et al., 2010). الیسیتورهایی از برخی قارچهای میکوریز آربوسکولار جدا شده است که موجب افزایش زیستتوده و القای ترپنوئیدها میشوند. به نظر میرسد آغشتگی گیاهان با قارچهای میکوریز و اندوفیت افزایش شارش متابولیک مسیر MEP (متیل اریتروتول فسفات) را به دنبال دارد (Wang et al., 1995). مطالعات Peipp و همکاران (1997) نشان داد که تلقیح قارچهای F. intraradices در جو میتواند تجمع متابولیتهای ثانویه نظیر مشتقات سزکویی ترپنوئید را در ریشهها القا کند. بررسی دادههای حاصل از آنالیز واریانس نشان داد که تأثیر ژنوتیپ و قارچ و نیز تأثیر متقابل آن دو بر بیان نسبی ژن لیموننسنتاز معنیدار بود. لیمونن از سادهترین مونوترپنهای حلقوی است که در اسانس بسیاری از گیاهان وجود دارد. تولید نخستین حد واسط مسیر بیوسنتز اسانسها یعنی لیمونن واکنشی است که مرحله محدود کننده سرعت این مسیر را کاتالیز میکند. مونوترپن سنتازها در مراحل تنظیمی مسیر بیوسنتزی، به دلیل مشخص نمودن نقاط انشعاب مسیر متابولیکی و کاتالیز نخستین مرحله منتهی به تشکیل تیرههای مونوترپنی متفاوت، مهم هستند. بنابراین، هر گونه دستورزی در بیان ژنهای آنها میتواند موجب تغییر ترکیبات موجود در روغنهای فرار گیاهی (نظیر عطر و اسانس) یا تولید مونوترپنها در اندامهایی از گیاه که آنها را تولید نمیکنند یا حتی تولید در گونههایی که فاقد آنها هستند، شوند. تاکنون در این زمینه تحقیقات اندکی در مورد گونههای معطر انجام گرفته است. لیموننسنتاز (به عنوان یک مونوترپن سنتاز) یک آنزیم سیکلاز در مسیر بیوسنتزی برخی ترکیبهای روغن فرار به شمار میرود که واکنش تبدیل ژرانیل دی فسفات به لیمونن را کاتالیز میکند (Munoz-Bertomeu et al., 2008). بررسیهای اندکی در مورد ژن لیموننسنتاز (LS) در گیاهان مختلف صورت گرفته است و تأثیر برخی تیمارها بر بیان این ژن بررسی شده است. برای نمونه، بیان ژن لیموننسنتاز در گیاه .Cuminum cyminum L در تیمار غلظتهای مختلف منگنز در غلظت80 قسمت در میلیون آن افزایش یافته است (Zarinkamar et al., 2012). همچنین، گزارش شده است که عوامل مختلف بر بیان این ژن مؤثر هستند از جمله Ghannadnia و همکاران (2011) گزارش کردند که بیان ژن لیموننسنتاز در اندامها و مراحل نموی مختلف گیاه زیره سبز متفاوت است. نتایج حاصل از بررسی بیان ژن لیموننسنتاز در برگ سه ژنوتیپ مطالعه شده در شرایط بدون تلقیح و تلقیح با قارچهایF. etunicatum و mosseae F. نشان داد که لیموننسنتاز در ژنوتیپهای بررسی شده در شرایط شاهد و تلقیح با mosseae F.، بیان درخور توجهی نداشت. این ژن در تلقیح با قارچ F. etunicatum نیز در مقایسه با شرایط شاهد، فقط در ژنوتیپ میبد افزایش معنیدار داشت. Walter و همکاران در سال 2002 در تحقیقی روی بیان ژن DXS2 (1-داکسی دی گزیلولوز 5-فسفات سنتاز) در مسیر سنتز ایزوپرونوییدها بیان کردند که بیان ژن DXS2 در ریشههای تلقیح شده با قارچ میکوریز آربوسکولار به شدت تحریک میشود که با تجمع کارتنوییدها و اپوکارتنوییدها در ریشه این گیاه مرتبط است. مشخص شده است که در گیاهان میکوریزی القا شدیدی در سطح رونویسی cDNA دو آنزیم کد کننده DXS2 (1- داکسی-دی گزیلولوز 5- فسفات سنتاز) و DXR (1- داکسی-دی گزیلولوز 5- فسفات رداکتوایزومراز اتفاق می افتد (Walter et al., 2000). در پژوهش Blilou و همکاران (2000) بیان کردند که بیان دو ژن pal (فنیل آلانین آمونیالیاز) و lpt
(lipid protein transfer) در ریشه برنج تلقیح شده با قارچF. mosseae افزایش داشته است و این دو ژن در سیستم دفاعی گیاه نقش دارند. در تحقیق حاضر نیز بین روند تغییرات بیان ژن و روند افزایش میزان اسانس در ژنوتیپ میبد همخوانی وجود داشت، به طوری که ژنوتیپ میبد تلقیح شده با F. etunicatum که بالاترین بیان ژن را دارد، بیشترین میزان اسانس را داشت. بنابراین، میتوان گفت که علاوه بر عوامل متعدد مؤثر بر میزان اسانس نظیر افزایش جذب عناصر غذایی در ریشه گیاهان میکوریزی احتمالاً بیان بالای ژن لیموننسنتاز در این ژنوتیپ نیز در تنظیم مقدار اسانس گیاه M. spicata نقش داشته است. در دو گیاه
M. piperita و M. arvensis تراریخت شده با ژن لیموننسنتاز، در ترکیباتی که به طور مستقیم از ژرانیل دی فسفات شکل میگیرند نظیر cineole و همچنین محصولات نهایی سنتز مونوترپنها مانند پولیگونها تغییراتی مشاهده شده است که دلیلی بر قابلیت تغییر محتوای اسانس در گیاهان تراریخت شده با لیموننسنتاز است (Demir et al., 2001). در پژوهش دیگری روی گیاه نعنا فلفلی مشخص شد که بیان ژن لیموننسنتاز تحت تأثیر اشعه UV-B تغییر میکند، آنها همچنین بیان کردند که بین بیان ژن و محتوای اسانس رابطهای وجود ندارد (Dolzhenko et al., 2010). Mahmoud و همکاران (2004) گزارش کردند که در گیاه نعنا فلفلی تراریخت شده با لیموننسنتاز هیچ تغییری در میزان اسانس تریکومهای غدهای و همچنین مونوترپنهای موجود در اسانس وجود ندارد. فقدان ارتباط بین بیان ژن لیموننسنتاز و محتوای اسانس در سایر ژنوتیپهای گیاه M. spicata را میتوان به سرعتهای مختلف انتشار اسانس از ساختارهای ترشحی نسبت داد، بنابراین میتوان استنباط کرد بیان ژن هم در مرحله رونوشتبرداری و هم پس از آن (ترجمه و پس از آن) قابل تنظیم است (Gershenzon et al., 2000؛ (McConkey et al., 2000. بر اساس پژوهش حاضر و پژوهشهای پیشین همچنان نکات مبهم بسیاری در ارتباط با سازوکار بیان ژن لیموننسنتاز تحت تأثیر عوامل مختلف و شناخت عوامل مختلف در تنظیم بیان ژن و به دنبال آن اسانس و محتوای اسانس حاصل از گیاه وجود دارد که این مسأله بر لزوم انجام تحقیقات بیشتر تأکید دارد.
نتیجهگیری.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تلقیح گیاه M. spicata با قارچهای میکوریز آربوسکولار دارای آثار مثبتی بر میزان اسانس و بیان ژن در سه ژنوتیپ این گیاه است و این افزایش عملکرد در ژنوتیپهای تلقیح شده با قارچ F. etunicatum به ویژه در ژنوتیپ میبد کارآیی بالاتری داشته است.
سپاسگزاری.
نگارندگان از حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه شهرکرد قدردانی مینمایند.