نویسندگان
گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی نور، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Khybus Protected Area has one of the best and the most intact habitats of boxtrees (Buxus hyrcana Pojark.) in Hyrcanian forests. In this area, the lowest and the highest altitudes are 400 and 900 meters and is located in north east of Savadkooh. The floristic-physiognomic investigation which was performed by field-walk procedure showed that Flora of this region included 60 plant species which belonged to 54 genera and 39 families. The important families were Rosaceae, Aspidiaceae, Cyperaceae, Asparginaceae and Poaceae with 10%, 6.7%, 6.7%, 5% and 5% respectively. These families contained 33.4 percent of the total species. Phanerophytes (40%), Hemicryptophytes (28.3%) and Cryptophytes (25%) were the most important structure groups of the local biological spectrum according to Raunkaiaer method. The result of chorological studies showed that the chorotype form Euro_Sibria was the most important phytochorion which make up the chorological structure of Box trees stands in Khybus Protected Area.
کلیدواژهها [English]
شمشاد خزری (Buxus hyrcana Pojark.) یکی از معدود درختان پهن برگ همیشه سبز جنگلهای خزری است که دیر زیستی بالایی (بالغ بر 500 سال) داشته (مروی مهاجر، 1385)، جزو عناصر اکسین - هیرکانی (Euxino-Hyrcanian) محسوب میشود (بوبک، 1373). خاستگاه اصلی شمشاد خزری مانند برخی دیگر از درختان بومی جنگلهای خزری نظیر شب خسب (Albizia julibrissin Durraz.)و کلهو (Diospyros lotus L.) ناحیه رویشی هند و مالزی (Indo- Malesian) است که قدمت حضور آنها در جنگلهای خزری به دوران سوم زمینشناسی بر میگردد و از این نظر به عنوان یکی از درختان بازمانده اقلیمی دوره پلیوسین در جنگلهای شمال محسوب میشود (Akhani et al., 2010). شمشاد خزری هر چند در منابع به عنوان یک نژاد جغرافیایی از گونه شمشاد اروپایی (Buxus sempervirens L.) معرفی میشود (ثابتی، 1374) اما این گونه به دلیل اختلافات گیاهشناسی و نیز خاستگاه جغرافیایی از گونه مشابه اروپایی متفاوت بوده و به عنوان یک تاکسون گیاهی مجزا در پایگاه بینالمللی نامهای گیاهان
(International Plant Names Index, IPNI) معرفی شده است و انحصاری جنگلهای خزری قلمداد میشود. بهترین رویشگاه آن در شمال ایران در ارتفاع 20 تا 400 متر از سطح دریای آزاد قرار دارد، ولی تا ارتفاع 1200 متر نیز مشاهده میشود (ثابتی، 1374). شمشاد به علت تولید چوب با ارزش، متأسفانه همواره مورد بیمهری قرار گرفته و سطوح وسیعی از جنگلهای آن توسط قاچاقچیان بهرهبرداری شده است؛ تا اینکه امروزه به دلیل کاهش چشمگیر جنگلهای آن، در فهرست گونههای در معرض خطر (Endangered species) جنگلهای خزری قرار دارد (Jalili and Jamzad, 1999).
مناطق حفاظت شده نمونههای بکر و دست نخوردهای از بومسازگانهای (Ecosystem) طبیعی هستند که به دلیل ذخایر با ارزش گیاهی و جانوری و سایر ویژگیهای استثنایی و متنوع از میراثهای فرهنگی و ملی هر کشور محسوب میشوند. تاکنون تعدادی از این مناطق با رویکرد شناسایی فلور، جامعهشناسی گیاهی و تهیه نقشه پوشش گیاهی بررسی قرار شدهاند. نگاهی به مقالات علمی منتشر شده در این زمینه، روند رو به گسترش این پژوهشها را نشان میدهد که در این خصوص میتوان برای مثال به مطالعه آتشگاهی و همکاران (1388) در جنگلهای شرق دودانگه ساری، رضوی و حسن عباسی (1388) در رویشگاه سرو خمرهای سورکش، Akhani و همکاران (2010) در مطالعه فلوریستیکی و پراکنش جغرافیایی ترکیب گیاهی ناحیه رویشی خزری، اصغرزاده و همکاران (1387) در پارک جنگلی سیسنگان، خوشمو (1387) در جنگلهای اساس سوادکوه، Malekmohammadi و همکاران (2007) در منطقه حفاظت شده قاسملو، Ghahreman و همکاران (2006) در جوامع جنگلی توسکا قشلاقی (Alnus glutinosa (L.) Gaertn.) شمال کشور، نجفی تیره شبانکار و همکاران (1387) در منطقه حفاظت شده گنو، اسماعیلزاده و همکاران (1384) در ذخیرهگاه جنگلی سرخدار افراتخته، اجتهادی و همکاران (1383) در جنگلهای دودانگه ساری، اکبرینیا و همکاران (1383) در رویشگاه توس سنگده و عصری (1382) در ذخیرهگاه بیوسفر کویر اشاره کرد.
جنگل حفاظت شده خیبوس یک رویشگاه منحصر به فرد شمشاد در جنگلهای کوهستانی هیرکانی را در خود جای داده است که در آن تودههای خالص شمشاد، جنگل دو اشکوبه راش- شمشاد و تودههای آمیخته راش (فاقد شمشاد) به صورت موزاییکی در سطح منطقه پراکنش دارند. این رویشگاه بستر تبلور درختان انبوه شمشاد (که ارتفاع آنها گاهی بالغ بر 15 متر نیز میرسد) به صورت خالص و یا آمیخته در زیر تاج پوشش درختان قطور راش (Fagus orientalis) و دیگر درختان پهن برگ نظیر پلت (Acer velutinum)، نمدار (Tilia platyphyllos) و شیردار (Acer cappadocicum)است که حالت ویژهای از بومسازگان جنگلهای شمال را ارائه میدهند. هرچند مطالعه فلوریستیک چنین رویشگاهی به لحاظ فراهم ساختن اطلاعات پایه در خصوص شناخت ظرفیتهای بومشناختی گونه شمشاد در نواحی کوهستانی جنگلهای شمال ضرورت فراوان دارد، ولی تاکنون پژوهشی در این ارتباط در جنگل حفاظت شده خیبوس انجام نشده است.
مطالعات فلوریستیک یکی از فرآیندهای مهم سیستماتیک گیاهی است که با ارائه دادن ویژگیهای کمّی و کیفی ترکیب پوشش گیاهی، زوایایی از ناشناختههای سیمای فلور پوشش گیاهی آن منطقه را آشکار میسازد (یوسفی، 1388). همچنین، مطالعه جغرافیای گیاهی و بررسی فلوریستیک رُستنیهای هر منطقه، موقعیت آن منطقه را در شبکه جهانی حفاظت از طبیعت (International Union for Conservation of Nature, IUCN) مشخصتر ساخته (ایراننژاد پاریزی و همکاران، 1380)، یکی از مؤثرترین روشها برای شناخت ظرفیتها و حفاظت از ذخایر توارثی زیستمندان تنوع زیستی موجود محسوب میشود (اکبرینیا و همکاران، 1383). بررسی فلور، به ویژه برای یک منطقه حفاظت شده به لحاظ فراهم ساختن اطلاعات زیربنایی در مورد ظرفیت اکولوژیک آن منطقه به منظور بررسی کارآیی مدیریت حاکم بر منطقه، امکان حفظ گونههای در خطر انقراض و آسیبپذیر حایز اهمیت فراوان است (نجفی تیره شبانکار و همکاران، 1387). این تحقیق در نظر دارد تا با مطالعه فلوریستیک و کورولوژیک، به مطالعه ظرفیت تنوع زیستی گیاهی و جغرافیای گیاهی رویشگاههای شمشاد در منطقه حفاظت شده خیبوس به عنوان رویشگاه دست نخورده شمشاد در جنگلهای کوهستانی البرز مرکزی پرداخته، اطلاعات فلور، شکل زیستی و کورولوژی جنگل حفاظت شده خیبوس را ارائه دهد.
مواد و روشها
منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه در منطقه حفاظت شده خیبوس در محدوده طرح جنگلداری سری اسراک به مساحت 914 هکتار در حوزه آبخیز تالار (حوزه شماره 63 ب تقسیمبندی طرح جامع جنگلهای شمال کشور) در مختصات جغرافیایی ً55 17 º 36 تا ً50 20 º 36 عرض شمالی و ً20 1 º53 تا 15 4 º53 طول شرقی قرار دارد. این منطقه در محدوده ارتفاعی 400 تا 900 متر از سطح دریا و در 40 کیلومتری شمال شرق شهرستان سوادکوه استان مازندران واقع شده است (شکل 1). در بررسی مشخصات هواشناسی منطقه بر اساس خطوط هم باران و هم دمای تهیه شده از دو ایستگاه هواشناسی شیرگاه و سنگده که نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به منطقه مورد مطالعه هستند، متوسط بارندگی سالیانه منطقه حدود 1600 میلیمتر و متوسط دمای سالیانه آن 4/13 درجه سانتیگراد برآورد گردید. منحنی آمبروترمیک منطقه حاکی از آن است که در منطقه حدود 50 روز دوره خشکی وجود دارد (شکل 2). اقلیم منطقه بر اساس اقلیم نمای آمبرژه در اقلیم مرطوب سرد قرار دارد. قسمت اعظم منطقه را واحد سنگی تشکیل میدهد که به رسوبات پلیوسین مرتبط بوده، از سنگهای کنگلومرایی با کمی آهکهای مارنی تشکیل یافته است (بی نام، 1377).
شکل 1- نقشه موقعیت منطقه مورد مطالعه
شکل 2- منحنی آمبروترمیک جنگل حفاظت شده خیبوس
روش تحقیق
برای شناسایی و معرفی فلور منطقه، جمعآوری گونههای گیاهی از اسفند ماه 1386 تا پایان آذر ماه 1387 به تناوب زمانی به روش پیمایش زمینی که یکی از روشهای مرسوم مطالعات تاکسونومیک منطقهای است (کنت و کاکر، 1380)، از تمام نقاط منطقه مورد مطالعه به عمل آمده است. سپس، با استفاده از منابع فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-1998)، فلور ایران (اسدی و همکاران، 1371-1381)، فلور رنگی ایران (قهرمان، 1375-1379) و فرهنگ نامهای گیاهان ایران (مظفریان، 1375) به طور دقیق شناسایی شدند. شکل زیستی (Life form) گیاهان بر اساس ردهبندی Raunkiaer (1934) تعیین گردید. در این ردهبندی گیاهان بر اساس موقعیت جوانههای تجدید کننده حیات که شاخهها و برگهای جدید پس از فصل نامساعد در آنها منشأ میگیرند، به گروه فانروفیتها (Phanerophytes)، همیکریپتوفیتها (Hemicryptophytes)، کریپتوفیتها (Cryptohytes) و تروفیتها (Therophytes) تقسیم میشوند. سپس اشکال زیستی گیاهان منطقه تعیین و طیف زیستی اشکال زیستی منطقه ترسیم گردید. به منظور بررسی پراکنش جغرافیایی یا کورولوژی (Chorology) گیاهان، ابتدا مناطق انتشار آنها با استفاده از منابع فلوری مذکور و سپس کورولوژی گونهها بر مبنای تقسیمبندی نواحی جغرافیایی و مناطق فلوریستیک Zohary (Zohary et al., 1980-1993) تعیین گردید. طیف پراکنش جغرافیایی گیاهان منطقه نیز به صورت هیستوگرام ترسیم گردید.
نتایج
مطالعه پوشش گیاهی در منطقه منجر به شناسایی تعداد 60 گونه گیاهی متعلق به 54 جنس و 39 تیره گیاهی گردید (جدول 1). تیرههای Rosaceae
(6 گونه، 10 درصد)، Aspidiaceae و Cyperaceae (4 گونه، 7/6 درصد)، Asparagaceae و Poaceae
(3 گونه، 5 درصد) به عنوان بزرگترین تیرههای گیاهی موجود در منطقه هستند که در مجموع 4/33 درصد از کل گونهها را شامل میشوند (شکل 3).
بررسی طیف بیولوژیک پوشش گیاهی منطقه به روش Raunkiaer نشان داد که فانروفیتها با 40 درصد (24 گونه)، کریپتوفیتها با 3/33 درصد (20 گونه) و همیکریپتوفیتها با 7/21 درصد (13 گونه) شکلهای زیستی غالب ترکیب رُستنی منطقه بوده؛ در صورتی که کامهفیتها با 5 درصد (3 گونه) به مقدار کم در سطح منطقه حضور دارند. در این رابطه تروفیتها اصلاً در سطح منطقه حضور ندارند (شکل 4).
نتایج پراکنش جغرافیایی گیاهان نیز نشان میدهد که 7/46 درصد از گونههای این محدوده متعلق به ناحیه رویشی اروپا- سیبری، 25 درصد گونهها متعلق به ناحیه رویشی اروپا سیبری و مدیترانهای، 20 درصد گونهها متعلق به ناحیه رویشی چند منطقهای هستند و سایر کوروتیپها با مقادیر کمتر در سطح منطقه حضور یافتند (شکل 5).
جدول 1- فهرست گونهها، تیرهها، شکل حیاتی و منطقه رویشی ترکیب گیاهی جنگل شمشادی خیبوس، (شکلهای زیستی: Ph: فانروفیتها، Ch: کامهفیتها، He: همیکریپتوفیتها و Cry: کریپتوفیتها)، (منطقه رویشی: Euro- Sib.: اروپا- سیبری، Ir-Tur: ایرانی- تورانی، Medit.: مدیترانهای و Plurreg.: چند منطقهای)
شکل زیستی |
منطقه رویشی |
تیره و گونههای گیاهی |
Aceraceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Acer cappadocicum Gled. |
Ph |
Euro-Sib. |
Acer velutinum Boiss. |
Aquifoliaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Ilex spinigera Loes. |
Araliaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Hedera pastuchovii Woronow |
Asparagaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Danae racemosa (L.) Moench |
Cry |
Euro-Sib. |
Polygonatum orientale Desf. |
Ph |
Euro-Sib. |
Ruscus hyrcanus Woronow |
Aspidiaceae |
||
Cry |
Euro-Sib. |
Dryopteris borreri Newman |
Cry |
Plurreg. |
Dryopteris dilatata (Hoffm.) A. Gray |
Cry |
Plurreg. |
Polystichum aculeatum (L.) Roth |
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Polystichum woronowii Fomin |
Aspleniaceae |
||
Cry |
Plurreg. |
Asplenium adiantum-nigrum L. |
Cry |
Plurreg. |
Phyllitis scolopendrium (L.) Newman |
Asteraceae |
||
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Petasites hybridus (L.) G. Gaertn., B. Mey. & Scherb. |
He |
Euro-Sib. |
Solidago virga-aurea Auct. |
Athyriaceae |
||
Cry |
Euro-Sib. |
Athyrium filix-femina (L.) Roth |
Betulaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Alnus subcordata C. A. May. |
Buxaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Buxus hyrcana Pojark. |
Celasteraceae |
||
ph |
Euro-Sib. |
Euonymus latifolia (L.) Mill. |
Cornaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. Ir-Tur. |
Cornus australis C. A. May. |
Corylaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. Medit. |
Carpinus betulus L. |
Crucifera |
||
He |
Euro-Sib. |
Cardamine impatiens L. |
Cyperaceae |
||
Cry |
Euro-Sib. Ir-Tur. |
Carex pendula Huds. |
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Carex remota L. |
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Carex riparia Curt. |
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Carex sylvatica Huds. |
Dioscoraceae |
||
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Tamus communis L. |
Ebenaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. Ir-Tur. |
Diospyros lotus L. |
Euphorbiaceae |
||
He |
Euro-Sib. Medit. |
Euphorbia amygdaloides L. |
Equicetaceae |
||
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Equisetum maximum auct. non Lam. |
Fabaceae |
||
Ch |
Euro-Sib. |
Vicia crocea (Desf.) B. Fedtsch. |
Fagaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Fagus orientalis Lipsky |
Ph |
Euro-Sib. |
Quercus castaneifolia C. A. May. |
Hammameidaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Parrotia persica (DC.) C. A. May. |
Hypericaceae |
||
Ch |
Plurreg. |
Hypericum androsaemum L. |
Lamiaceae |
||
He |
Plurreg. |
Lamium album L. |
Moraceae |
||
Ph |
Plurreg. |
Ficus carica L. |
Onagraceae |
||
He |
Euro-Sib. |
Circaea lutetiana L. |
Orchidaceae |
||
Cry |
Euro-Sib. |
Cephalanthera caucasica Kraenzl. |
Cry |
Plurreg. |
Epipactis helleborine (L.) Crantz |
Poaceae |
||
He |
Euro-Sib. Medit. Ir-Tur. |
Brachypodium pinnatum (L.) P.Beauv. |
He |
Euro-Sib. Medit. |
Festuca drymeia Mert. Koch. |
He |
Plurreg. |
Oplismenus undulatifolius (Ard.) Roemer & Schultes |
Polypodiaceae |
||
Cry |
Plurreg. |
Polypodium vulgare L. |
Primulaceae |
||
He |
Euro-Sib. |
Primula heterochroma Stapf |
Cry |
Euro-Sib. Medit. |
Cyclamen coum Mill. |
Pteridaceae |
||
Cry |
Plurreg. |
Pteris cretica L. |
Rhamnaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. Medit. |
Frangula alnus Mill. |
Rosaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Cerasus avium (L.) Moench |
Ph |
Euro-Sib. |
Crataegus microphylla K. Koch |
He |
Plurreg. |
Fragaria vesca L. |
Ph |
Euro-Sib. |
Laurocerasus officinalis M. Roem. |
Ph |
Euro-Sib. Medit. Ir-Tur. |
Mespilus germanica L. |
Ph |
Euro-Sib. |
Rubus hyrcanus Juz. |
Rubiaceae |
||
He |
Euro-Sib. Medit. |
Galium odoratum (L.) Scop. |
Solanaceae |
||
Ch |
Euro-Sib. |
Solanum kieseritzkii C. A. May. |
Tiliaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Tilia platyphyllos Scop. |
Ulmaceae |
||
Ph |
Euro-Sib. |
Ulmus glabra Huds. |
Umbelliferae |
||
He |
Euro-Sib. Medit. |
Sanicula europaea L. |
Violaceae |
||
He |
Euro-Sib. Medit. |
Viola alba Besser |
شکل 3- تعداد گونههای گیاهی مربوط به هر تیره گیاهی در جنگل حفاظت شده خیبوس
شکل 4- طیف زیستی عناصر گیاهی جنگل حفاظت شده خیبوس، (شکلهای حیاتی: Ph: فانروفیتها، Ch: کامهفیتها، He: همیکریپتوفیتها و Cry: کریپتوفیتها) |
شکل 5- درصد فراوانی پراکنش جغرافیایی گیاهان جنگل حفاظت شده خیبوس، (منطقه رویشی: Euro- Sib.: اروپا- سیبری، Ir-Tur: ایرانی - تورانی، Medit.: مدیترانهای و Plurreg.: چند منطقهای) |
بحث
در پژوهش حاضر، فلور رویشگاههای شمشاد در جنگل حفاظت شده خیبوس که بستر تبلور جنگل راش با زیرآشکوب شمشاد در جنگلهای کوهستانی هیرکانی مرکزی است، مطالعه شده است و طی آن تعداد 60 گونه متعلق به 39 تیره گیاهی شناسایی شدهاند. تیرههای Rosaceae، Aspidiaceae، Cyperaceae، Asparagaceae و Poaceae به ترتیب مهمترین تیرههای گیاهی منطقه بودند. تیرههای گیاهی Asteraceae و Rosaceae در مطالعات اسماعیلزاده و همکاران (1384) (سرخدار افراتخته)، اصغرزاده و همکاران (1387) (شمشاد سیسنگان)، اکبرینیا و همکاران (1383) (توس سنگده) و خوشمو (1387) (جنگل راش اساس) نیز به عنوان مهمترین تیرههای گیاهی از نظر سهم گونههای گیاهی معرفی شدند. همچنین، همۀ تیرههای گیاهی ذکر شده نیز در مطالعه Esmailzadeh و همکاران (2011) در جنگل راش دارکلا به عنوان مهمترین تیرههای گیاهی قلمداد شدند.
بررسی غنای گونهای منطقه و مقایسه آن با سایر تحقیقات مشابه که در مناطقی مشابهی از نظر پوشش گیاهی و اقلیم قرار دارند نظیر جنگل راش دارکلا
(93 گونه) (Esmailzadeh et al., 2011) و جنگل راش اساس (177گونه) (خوشمو، 1387)، نشان میدهد که رویشگاههای شمشاد در جنگل حفاظت شده خیبوس علیرغم حفاظتی بودن، از غنای گونهای گیاهی نسبتاً کمی برخوردار است. علت پایین بودن میزان غنای گونهای منطقه، در واقع همان حضور متراکم درختان شمشاد با تاج پوشش انبوه در اشکوب درختی جنگل است که با ایجاد محدودیت فضا و شرایط نوری مناسب، زمینه حضور متنوع گونههای زیر اشکوب جنگل را غیر ممکن می سازد. تراکم درختان شمشاد در تودههای شمشادی منطقه به حدی است که نور و حتی فضای مناسب برای رویش گونههای زیرآشکوب نبوده و به غیر از گونههای عشقه (Hedera pastuchovii) و سرخس پنجهای (Pteris cretica) هیچ گونهای توانایی استقرار و رشد زیر سایه سنگین درختان شمشاد را ندارد. شایان ذکر است که گونه بالارونده عشقه به عنوان فراوانترین گونه در زیرآشکوب تودههای شمشادی منطقه محسوب میشود. این گیاه به طور انبوه و گسترده کف جنگل را اشغال کرده، به عنوان فراوانترین گونه زیر اشکوب منطقه به شمار میرود. در داخل تودههای غیر شمشادی نیز به علت متراکم بودن توده (بکر بودن تودههای راش) و نیز حضور متراکم گونه زیر اشکوب کوله خاس که سهم عمدهای از مساحت زیر اشکوب تودههای فاقد شمشاد را اشغال میکند، زمینه برای حضور و استقرار دیگر گونههای گیاهی زیر اشکوب مهیا نبوده است. بنابراین، با عنایت به موارد یاد شده، پایین بودن غنای گونه ای در جنگل حفاظت شده خیبوس قابل توجیه است. همچنین، مقایسه غنای گونهای تودههای شمشادی جنگل حفاظت شده خیبوس با پارک جنگلی سیسنگان که رویشگاه شمشادی جلگهای جنگل هیرکانی محسوب میشود، حاکی از پایینتر بودن غنای گونهای منطقه مورد مطالعه نسبت به پارک جنگلی سیسنگان (74 گونه) (اصغرزاده و همکاران، 1387) است که علت آن را میتوان به کوهستانی بودن جنگل شمشادی خیبوس و متراکمتر بودن تاج پوشش درختان شمشاد این منطقه و نیز تأثیر فشار توریست در جنگل سیسنگان منسوب کرد. در واقع، معرفی تعداد 73 گونه گیاهی تنها در سطح 40 هکتار از سطح کل 592 هکتاری جنگل سیسنگان توسط اصغرزاده و همکاران (1387) بیانگر فلور نسبتاً غنی در جنگل سیسنگان، است اما با توجه به اینکه بخش عمدهای از منطقه مورد بررسی در تحقیق مذکور تحت فشار شدید توریست قرار دارد و با توجه به تأثیر منفی فعالیتهای مخرب گردشگران بر میزان انبوهی و درصد تاج پوشش درختان شمشاد، میزان غلبه درختان شمشاد در جنگل سیسنگان نسبت به تودههای دست نخورده شمشاد جنگل خیبوس همواره در سطح پایینتری است. کاهش یافتن میزان غلبه درختان شمشاد در مناطق تحت مدیریت توریسم جنگل سیسنگان سبب گردید تا زمینه حضور و استقرار دیگر گونههای گیاهی در سطح منطقه فراهم شده و در نتیجه غنای گونهای افزایش یابد. در این ارتباط گزارش شدن برخی از گونههای غیر معمول، مانندArtemisia annua L.، Conyza canadensis (L.) Cronquist و Galinsoga parviflora Cav. که به عرصههای باز جنگلی و نواحی حاشیهای تودههای جنگلی مربوط هستند نیز دگرگونی ایجاد شده، ترکیب گیاهی غیر طبیعی در تودههای شمشاد تحت مدیریت توریسم جنگل سیسنگان را توجیه میکند.
طیف بیولوژیک منطقه بیانگر فلور تیپیک جنگلهای معتدله است که در آن فانروفیتها و کریپتوفیتها فراوان هستند (کنت و کاکر، 1380). بالا بودن درصد حضور فانروفیتها در منطقه به خاطر توسعه نیافتن گونههای علفی و بوتهای در زیر تاج پوشش انبوه درختان شمشاد است. پس از فانروفیتها، کریپتوفیتها و همیکریپتوفیتها از حضور نسبتاً قابل توجهی در سطح منطقه برخوردار بودند. اکبرینیا و همکاران (1383)، اسماعیلزاده و همکاران (1384) و آتشگاهی و همکاران (1388) نیز به ترتیب در اجتماعات توس سنگده، جوامع گیاهی سرخدار افراتخته و جنگلهای کوهستانی شرق دودانگه ساری، فانروفیتها و همی کریپتوفیتها به همراه کریپتوفیتها را به عنوان فراوانترین شکل رویشی گزارش نمودند. البته، در مطالعات مشابه مذکور، همیکریپتوفیتها به عنوان فراوانترین شکل رویشی مناطق مزبور معرفی شده، از این نظر شکلهای رویشی فانروفیت و کریپتوفیت در درجه دوم و سوم اهمیت قرار داشتند. امّا در تحقیق حاضر، فانروفیتها با حضور 24 گونه به عنوان شکل رویشی غالب منطقه معرفی شده، سپس کریپتوفیتها و همیکریپتوفیتها به ترتیب با ارائه 20 و 13 گونه در درجه بعدی اهمیت قرار گرفتند. از آنجایی که دامنه ارتفاعی منطقه مورد مطالعه (400 تا 900 متر) نسبت به رویشگاههای توس در سنگده ساری (2300-3000 متر) (اکبرینیا و همکاران، 1383)، ذخیرهگاه سرخدار افراتخته (1350-2000 متر) (اسماعیلزاده و همکاران، 1384) و جنگلهای کوهستانی شرق دودانگه (700-2010) (آتشگاهی و همکاران، 1388) در سطح پایینتری قرار دارد، به نظر می رسد که کمینه دمای ماهانه فصل سرد سال در منطقه مورد مطالعه نسبت به رویشگاههای مذکور همواره در سطح بالاتری قرار داشته باشد. بنابراین، آشکاراست که در چنین شرایطی، زمینه حضور برای رویشهای چوبی فانروفیت در جنگل حفاظت شده خیبوس که یک ناحیه جنگلی کوهستانی پایین بند در ناحیه خزری محسوب میشود، نسبت به رویشهای کوهستانی مورد مقایسه بیشتر فراهم باشد. در مقابل، شکلهای رویشی همیکریپتوفیت و کریپتوفیت که در نواحی مرتفعتر با شرایط اقلیمی سردتر از فراوانی بالاتری برخوردارند، در منطقه مورد مطالعه نسبت به رویشگاههای مورد مقایسه در سطح پایینتری قرار داشتند. در این ارتباط، کامهفیتها که تحمل کننده خشکی هستند، در فلور منطقه درصد کمی را به خود اختصاص دادند و تروفیتها که مخصوص نواحی خشک و نامساعد هستند، در منطقه حضور پیدا نکردند (آتشگاهی و همکاران، 1388). طبق نظر Archibold (1996) طیف زیستی غالب در یک اقلیم، معرف چگونگی سازش گیاهان به این اقلیم خاص است. اقلیم تعیین شده طبق روش دومارتون نیز از نوع اقلیم سرد کوهستانی است (بینام، 1377)، بنابراین، ارتباط بین اقلیم و شکل زیستی گیاهان روابط تنگاتنگی را نشان میدهد.
در بررسی عرصه انتشار فلور منطقه، عناصر اروپا- سیبری بالاترین میزان حضور را نسبت به عناصر گیاهی سایر نواحی رویشی در منطقه مورد مطالعه نشان دادند. پراکنش جغرافیایی مجموعه گونههای گیاهی یک منطقه بازتاب تأثیرپذیری آن از ناحیه یا نواحی رویشی مختلف است (اکبرزاده، 1386). در واقع، با توجه به اینکه جنگلهای شمال از نظر جغرافیای گیاهی متعلق به ایالت (Province) اکسین- هیرکانی از زیرحوزههای پونتیک (Pontic) از ناحیه بزرگ اروپا- سیبری است، بالا بودن عناصر اروپا- سیبری در فلور آن دور از ذهن نیست. این مسأله در دیگر مطالعات فلور به عمل آمده در سطح جنگلهای شمال نظیر اکبرینیا و همکاران (1383)، اسماعیلزاده و همکاران (1384) و آتشگاهی و همکاران (1388) قابل مشاهده است.