نویسندگان
گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Salsola richteri (chenopodiaceae) has been dispersed in desert areas of north and east of the Irano-Turanian region in Iran. In present study, physiological characteristics of S. richteri to drought stress are investigated. Sampling of the plant at flowering stage was performed in the Shahrakht and Boshrooyeh deserts, South Khorasan province, Iran. Relation of drought stress with proline, sodium, potassium, soluble protein, flavonoid concentration and acid phosphatase activity is compared in the two research areas. The results indicated that all of the mentioned parameters in the leaves of S. richteri collected in Boshrooyeh are more than those in Shahrakht. The less soil moisture and the high monthly mean temperature in Boshrooyeh made it a higher drought area comparing to Shahrakht. Therefore, the significant advantage in concentration of the compounds and more activity of acid phosphatase in the species growing in Boshrooyeh area may indicates a better physiological resistance of S. richteri to stress conditions.
کلیدواژهها [English]
خشکی، یکی از مهمترین تنشهای محیطی است که گیاهان را تحت تأثیر قرار میدهد. سرعت آسیب گیاه در مقابل کم آبی بستگی به گونه گیاهی، ظرفیت نگهداری آب و میزان تبخیر دارد (Rahdari and Hoseini, 2012). نواحی کویری، عرصههای وسیعی هستند که گیاهان در آنها رشد میکنند. بقای گیاهان کویری وابسته به توانایی سازگاری این گیاهان با تنشهای مناطق رویشی آنها است. گیاهان میتوانند با افزایش جذب آب (ایجاد ریشههای عمیق) یا کاهش اتلاف آب (بستن روزنهها و کاهش سطح برگ) از تنش خشکی ممانعت کنند (Kozlowski and Pallardy, 2002).
سلولهای گیاهی برای مقابله با کمبود آب، غلظت برخی یونها مانند پتاسیم، سدیم، کلسیم و نیترات را در واکوئل و برخی متابولیتها مانند قند و آمینو اسیدها به ویژه قند را به عنوان مواد محلول سازگار (compatible solutes) در سیتوسل افزایش میدهند تا به این ترتیب با کاهش پتانسیل اسمزی، فشار تورژسانس سلولها در سطح بالا حفظ شود و ادامه فعالیتهای فیزیولوژیک گیاه از جمله رشد و حرکات روزنهای، ممکن گردد Bohnert et al., 1999)؛ Martinez et al., 2003؛ Bartels and Sunkar, 2005). برای نمونه، افزایش غلظت پرولین در سیتوپلاسم برگ گیاه پنبه (Parida et al., 2007) و در ساقه سه رقم نخود (Nasr Esfahani, 2013)، تجمع سدیم در واکوئلهای برگ ذرت (Hu et al., 2007) و افزایش درون شارش یونهای پتاسیم به واکوئلهای باقلا (Bouteau et al., 2001) هنگام مواجهه با تنش کم آبی گزارش شده است. مواد محلول سازگار علاوه بر مشارکت در حفظ آماس سلولی، باعث ثبات ساختار به پروتئینها، غشاها و ساختارهای سلولی میشوند و ممکن است به عنوان سمّزدای گونههای واکنشگر اکسیژن (Reactive Oxygen Species) عمل نمایند (Bohnert and Shen, 1999).
خشکی، بیوشیمی و فیزیولوژی سلولهای گیاهی را تحت تأثیر قرار میدهد و به این ترتیب، بیان برخی از ژنها و به دنبال آن سنتز و تجمع پروتئینهای خاص، طی تنش تغییر میکند. تفاوت در بیان پروتئین، تجمع و سنتز آن به عنوان نتیجهای از در معرض قرارگرفتن گیاهان در تنش خشکی در طول دوره رشد است. سنجش پروتئینهای محلول در ذرت (Mohammadkhani and Heidari, 2008a) و گندم (Asghari and Ebrahimzadeh, 2006) نشان داده است که تنش خشکی موجب القا یا افزایش سنتز پروتئینها میشود که برخی از آنها مانند آنزیم اسید فسفاتاز (Ehsanpour and Amini, 2004) موجب سازگاری گیاه در برابر این شرایط میشوند. زمانی که فعالیت اسید فسفاتاز گیاهی تحت تنش زیاد میشود، گیاه نسبت به شرایط تنش، سازگاری بیشتری پیدا میکند. آنزیم اسید فسفاتاز با آزادسازی فسفات محلول از ترکیبات غیرمحلول، باعث تنظیم پتانسیل اسمزی در تنش کم آبی سلول میشود (Sharma and Kaur, 2007). کمبود آب، افزایش فعالیت اسید فسفاتاز در برگهایVigna unguiculata (Takaoki, 1986) و بذر دو رقم گندم نان (Razeghi Yadak and Tavakol Afshari, 2010) را به دنبال داشته است.
همچنین در تنش خشکی، گونههای واکنشگر اکسیژن تولید میشوند. این ترکیبات در مسیر ترارسانی علامت برای پاسخ سلولها به تنش، به عنوان پیک ثانویه عمل میکنند، اما تولید زیاد آنان موجب اکسید شدن لیپیدها، تغییر ساختار غشا و ساختمان پروتئینها، غیرفعال شدن آنزیمها، تخریب رنگدانهها و آسیب مولکولهای DNA میشود (Sharkey and Schrader, 2006). گیاهان، برای کنترل گونههای واکنشگر اکسیژن، مجموعهای از سیستمهای آنتیاکسیدان را درگیر میکنند (Duan et al., 2005). فلاونوئیدها یکی از ترکیبات آنتیاکسیدان هستند که نقش مهمی در تعامل گیاه با محیط اطرافش ایفا میکنند، در سازوکارهای دفاعی گیاه درگیر میشوند و سطح آنها به عنوان یک پاسخ دفاعی در تنشهای زیستی و غیرزیستی افزایش مییابد (Ebrahimian and Bybordi, 2012). افزایش غلظت ترکیبات کل فلاونوئیدی در سیبزمینی (Watkinson et al., 2006) و clusii Cistus(Hernandez et al., 2004) با اعمال تنش خشکی، نقش آنتیاکسیدانی این ترکیبات را نشان میدهد.
گیاه Karel ex Litv. Salsola richteri (Moq.) از تیره Chenopodiaceae (Amaranthaceae در طبقهبندی جدید)، با پراکنش جهانی شرق مرکز ایران، سرزمینهای پست ماورای خزر تا شمال بلوچستان و دامنههای پامیرالای و تیانشان است. گستره رویش این گونه در ایران، عرصههای بیابانی شرق و شمال کویر مرکزی در ناحیه رویشی ایرانی-تورانی است (Rechinger, 1963-1998). S. richteri از گیاهان شنروی (psammophyte) و مقاوم به خشکی است که به دلیل داشتن ریشههای عمیق و گسترده، توانایی بالایی در استفاده از رطوبت خاک و همچنین مقابله در برابر بادهای شدید و تثبیت تپههای شنی دارد (Shomurodov et al., 2013).
با توجه به شرایط بسیار سخت آب و هوایی در مناطق کویری، تنها تعداد محدودی از گونههای گیاهی قادر به سازش با این شرایط هستند. استفاده از گیاهان سازگار با شرایط خشکی، برای جلوگیری از فرسایش بادی، آبی، خاک و همچنین تعدیل آب و هوای مناطق خشک، تأثیرات بسیار ثمربخشی در این مناطق به دنبال خواهد داشت. بنابراین، برای ایجاد پوشش گیاهی در مناطق کویری و خشک، میتوان از این گیاهان استفاده کرد. به این منظور، در تحقیق حاضر، برخی صفات فیزیولوژیک ایجادکننده مقاومت به خشکی در گیاه
S. richteri در کویر بشرویه و شاهرخت در استان خراسان جنوبی بررسی و نتایج دو ایستگاه مطالعاتی مقایسه شد.
مواد و روشها.
با توجه به بافت شنی خاک دو منطقه، گیاه در خاک سبک که قابل تهویه است، به خوبی رشد میکند. هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک هر دو منطقه، کمتر از 4 بود و به این ترتیب جزو خاکهای شور محسوب نمیشوند. اسیدیته خاک هر دو ایستگاه بیشتر از 8 بود، بنابراین خاکهای قلیایی برای رشد و نمو این گیاه مناسب است. خاک محل رویش گیاه، دارای مقدار زیادی فسفر و پتاسیم بود.
جدول 1- مقایسه ویژگیهای خاک در دو منطقه بشرویه و شاهرخت
پتاسیم (میلیگرم بر کیلوگرم) |
فسفر (میلیگرم بر کیلوگرم) |
رطوبت (درصد) |
اسیدیته |
هدایت الکتریکی (دسیزیمنس بر متر) |
بافت |
منطقه مورد مطالعه |
6/347 |
33 |
25/0 |
67/8 |
54/0 |
شنی |
بشرویه |
8/368 |
6/38 |
4/0 |
32/8 |
02/2 |
شنی |
شاهرخت |
هر واحد آنزیمی اسید فسفاتاز قادر است در دمای 30 درجه سانتیگراد و اسیدیته 8/4 ، یک میکرومول پارا نیترو فنل فسفات را به پارا نیترو فنل هیدرولیز کند.
نتایج.
جدول 2- میانگین میزان پرولین، عناصر سدیم و پتاسیم، پروتئینهای محلول، فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز و ترکیبات فلاونوئیدی موجود در برگ گیاه Salsola richteri در مناطق شاهرخت و بشرویه. دادهها نشان دهنده میانگین 3 تکرار ± انحراف معیار است. حروف یکسان بیانگر معنیدار نبودن تفاوتها در آزمون t در سطح P≤0.05 است (FW وزن تر، DW وزن خشک)
پتاسیم/سدیم |
پتاسیم (g/100g DW) |
سدیم (g/100g DW) |
پرولین (µmol/100g FW) |
منطقه مورد مطالعه |
16/0 ± 73/1 |
a015/0 ± 49/2 |
a057/0 ± 1/2 |
a52/1 ± 138 |
بشرویه |
18/0 ± 03/1 |
b028/0± 2/1 |
b088/0 ± 26/1 |
b02/2 ± 67/95 |
شاهرخت |
|
|
|
|
|
|
ترکیبات فلاونوئیدی (g Q/100g DW) |
فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز (unit/100g FW) |
پروتئین محلول (mg/g FW) |
منطقه مورد مطالعه |
|
a040/0 ± 32/2 |
a29/808 ±32200 |
a44/0± 58/38 |
بشرویه |
|
b017/0 ± 06/2 |
b65/709 ± 3/20533 |
b57/0± 5/29 |
شاهرخت |
بقای گیاهان در عرصههای خشک و نیمهخشک به میزان در دسترس بودن آب و سازگاری گیاهان با این شرایط بستگی دارد. سازش گیاهان با شرایط خشکی، از طریق کاهش اتلاف آب و یا تنظیم پتانسیل اسمزی صورت میگیرد و تنظیم اسمزی نیز با تجمع مواد محلول در سیتوپلاسم ارتباط دارد.
پرولین از جمله ترکیبات محلولی است که تجمع آن در سیتوپلاسم از طریق کاهش پتانسیل اسمزی و پتانسیل آب و در نتیجه کمک به حفظ و نگهداری آب در سلول، موجب مقاومت گیاه به شرایط کم آبی میشود (Karamanos, 1995). پرولین در سمّزدایی رادیکالها در تنش خشکی نیز نقش دارد، بنابراین در کاهش صدمات وارده به گیاهان در اثر از دست دادن آب مؤثر است (Mohammadkhani and Heidari, 2008b). این ترکیب همچنین از ساختار پروتئین در مقابل تغییر ماهیت محافظت میکند و پایداری غشای سلولی را تأمین میکند (Claussen, 2005).
نتایج حاصل از بررسی میزان پرولین نشان داد که مقدار پرولین در برگهای گیاه S. richteri در منطقه بشرویه که کم آبی و خشکی در آنجا شدیدتر از منطقه شاهرخت است، بیشتر بود. در تأیید نتایج پژوهش حاضر، Aziz و Khan (2004) افزایش غلظت پرولین با افزایش شدت تنش خشکی در چهار گونه گیاهی بیابانی: Abutilon indicum، Aerva javanica، Calotropis procera و Senna holosericea گزارش کردهاند. همچنین، Kala و Godara (2011) علت افزایش مقدار پرولین در برگهای گیاه Ziziphus mauritianaرا روبرو شدن گیاه با شرایط کم آبی دانستهاند. تجمع معنیدار پرولین در گیاهان گندم و جو تیمار شده با درجات مختلف خشکی، از یافتههای Alexieva و همکاران (2001) است. بر اساس گزارش Mamnoeiو Seyed Sharifi(2010) نیز تجمع پرولین در برگ گیاهان شش ژنوتیپ جو با افزایش شدت تنش کم آبی افزایش یافته است.
برخی از عناصر نیز در ایجاد مقاومت گیاهان به تنش خشکی مؤثرند. پتاسیم یکی از مهمترین کاتیونهای مورد نیاز گیاه است که در تنظیم پتانسیل اسمزی نقش دارد (Kidambi et al., 1990). گیاهانی که پتاسیم بیشتری دارند، سازگاری بیشتری به کمبود آب نشان میدهند. افزایش پتاسیم در اندام هوایی ژنوتیپهای مقاوم به خشکی، هنگام مواجهه با شرایط کم آبی گزارش شده است (Ashraf and Mehmood, 1990). سدیم، یکی دیگر از عناصری است که هنگام روبرو شدن گیاه با شرایط خشکی در سیتوپلاسم انباشته میشود. تجمع سدیم، نوعی عکسالعمل گیاه در راستای منفی کردن پتانسیل اسمزی و افزایش فشار تورژسانس سلولهای برگ و جلوگیری از افت پتانسیل آب در شرایط کمبود آب است (Osuagwu and Edeoga, 2012).
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، غلظتهای بیشتری از سدیم و پتاسیم در برگهای گیاهان منطقه بشرویه، که نسبت به منطقه شاهرخت با تنش خشکی و کم آبی بیشتری روبرو بودند، اندازهگیری شد. همچنین، نسبت غلظت سدیم به پتاسیم در گیاهان منطقه بشرویه بیشتر از منطقه شاهرخت بود. بسیاری از هالوفیتها پاسخ رشدی مناسبی به سدیم میدهند، این در صورتی است که سدیم برای بسیاری از گلیکوفیتها مرگآور است. بررسیها نشان میدهند که سدیم اضافی در بیشتر هالوفیتها در واکوئلها تجمع میکند و ضمن ممانعت از سمّیت اندامکهای سیتوپلاسمی موجب تنظیم اسمزی نیز میگردد (Mosleh Arany et al., 2012). همچنین، مقدار پتاسیم در خاک منطقه بشرویه نسبت به منطقه شاهرخت کمتر، و در عین حال، غلظت پتاسیم در برگهای گیاهان منطقه بشرویه بیشتر بود که این امر میتواند ناشی از وجود یک راهکار برای مبارزه با اثر خشکی باشد. در راستای پژوهش حاضر، افزایش غلظت سدیم و پتاسیم در ذرت و سورگوم (Rahdari and Hoseini, 2012) و Portulaca oleraceae (Erdei and Taleisnik, 1993) و افزایش غلظت سدیم در گیاه ذرت (Hu et al., 2007) و گندم (Abdalla and El-Khoshiban, 2007) هنگام اعمال تنش خشکی گزارش شده است. همچنین، Akhondi و همکاران (2006) در مطالعه تغییرات عناصر در سه نوع یونجه نشان دادهاند که غلظت سدیم و پتاسیم در اثر تنش خشکی در اندامهای گیاه افزایش مییابد.
تنش خشکی، باعث تغییر در بیان ژنها میشود که برخی از این تغییرات باعث تفاوت در سطح پروتئین میشوند (Rock, 2000). افزایش غلظت پروتئین محلول در تنش خشکی موجب سازگاری گیاه و محافظت سلولی در تنش کم آبی میشود (Chen and Plant, 1999). در راستای سازش گیاهان با شرایط خشکی، پروتئینهای ویژهای سنتز میشوند یا تولید برخی پروتئینها افزایش مییابد. از پروتئینهایی که در تنش خشکی القا و یا زیاد میشوند، میتوان به دهیدرینها، آنزیمهای پاداکساینده و آنزیمهای مربوط به سنتز متابولیتها اشاره کرد (Riccardi et al., 1998). همچنین، در شرایط تنش، بیان پروتئینهایی که در پاسخ به آسیب سلولی درگیر میشوند، نظیر پروتئینهای شوک حرارتی، تیول پروتئازها و مهارکنندههای پروتئیناز افزایش مییابد (Demirevska et al., 2008). بنابراین القای سنتز پروتئینها در سازگاری به خشکی، نقش مهمی را ایفا میکند.
در پژوهش حاضر، نتایج مقدار پروتئینهای محلول در برگهای گیاه S. richteri نشان داد که میانگین پروتئینهای محلول در برگهای گیاهان منطقه بشرویه که شرایط کم آبی و تنش خشکی بیشتری را تحمل میکنند، نسبت به منطقه شاهرخت بیشتر بود. اگرچه افزایش پروتئین ممکن است نشان دهنده مقاومت در هالوفیتها نباشد، اما نتایج این پژوهش افزایش پروتئین را در منطقه بشرویه نشان میدهد. افزایش پروتئینهای محلول در برگ گیاه برنج (Ali and Komatsu, 2006)، بادام زمینی (Ali-Ahmad and Basha, 1998) سه گونه Vitex (John De Britto et al., 2011) و دانه سه رقم گندم (Konopka et al., 2007) تحت تنش خشکی، با نتایج حاصل از پژوهش حاضر مطابقت دارد.
اسید فسفاتازها گروهی از آنزیمهای هیدرولیزکننده استرهای فسفاتدار هستند. این آنزیمها فسفات معدنی را در شرایط تنش در دسترس گیاه قرار میدهند. فسفات معدنی در بسیاری از فرآیندهای زیستی نظیر: فتوسنتز، تنفس، تنظیم فعالیت آنزیمها، انتقال انرژی و تنظیم متابولیسم نقش دارد و در ساختار مولکولهای زیستی وارد میشود. همچنین، فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در شرایط کمبود فسفات افزایش مییابد. آنزیم اسید فسفاتاز با آزادسازی فسفات محلول از ترکیبات غیرمحلول، در تنشهای غیرزیستی (شوری و خشکی) باعث تنظیم پتانسیل اسمزی سلول میشود (Sharma and Kaur, 2007).
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگهای گیاهان رشد یافته در منطقه بشرویه بیشتر از منطقه شاهرخت بود. با توجه به مطالعات خاکشناسی، خاک دو منطقه بررسی شده، از نظر شوری در رده خاکهای شور قرار نمیگیرد و از نظر فسفات نیز غنی است. بنابراین ممکن است افزایش فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در برگهای گیاه منطقه بشرویه ناشی از تنش کم آبی و خشکی بیشتر این منطقه نسبت به منطقه شاهرخت باشد. در راستای تحقیق حاضر، Ehsanpour و Amini (2004) افزایش فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در کالوسهای یونجه هنگام مواجهه با تنش شوری و خشکی را گزارش کردهاند. Murray و Collier (1977) نیز گزارش کردهاند که هنگام مواجهه گیاه نخود فرنگی با شرایط کم آبی، افزایش فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در دیواره سلولی و دستگاه گلژی در گیاه نخود فرنگی، با تنظیم پتانسیل اسمزی و جذب سریعتر آب در این شرایط ارتباط دارد.
پاسخ بسیاری از گیاهان به تولید گونههای واکنشگر اکسیژن در تنش خشکی، افزایش غلظت ترکیبات فلاونوئیدی است. ترکیبات فلاونوئیدی، دارای فعالیت پاداکسایشی بالایی هستند و پاکسازی رادیکالها و گروههای هیدروکسیل را بر عهده دارند (Li et al., 2010). در تحقیق حاضر، غلظت ترکیبات فلاونوئیدی در گیاهان منطقه بشرویه که نسبت به گیاهان منطقه شاهرخت با تنش خشکی شدیدتری مواجه بودند، بیشتر بود. بر اساس گزارش Ebrahimian و Bybordi (2012) در شرایط خشکی، غلظت ترکیبات فلاونوئیدی به دلیل توانایی پاداکسایشی زیاد، در برگهای گیاه آفتابگردان افزایش مییابد. همچنین، تنش خشکی در Glycyrrhiza inflate(Yang et al., 2007)و Labisia pumila(Jaafar et al., 2012) موجب افزایش غلظت فلاونوئیدها میشود. نتایج گزارش شده، تأیید کننده نتایج ارائه شده در این پژوهش حاضر است.
جمعبندی.
خشکی آثار منفی فراوانی بر گیاهان دارد و گیاهان اغلب سازوکار مشترکی را برای سازش به تنش خشکی به کار میبرند. تجمع مواد محلول سازگار و پاداکسانندهها و افزایش فعالیت برخی آنزیمهای گیاهی در تنش کم آبی میتواند باعث سازگاری بیشتر گونههای گیاهی به این شرایط شود. بنابراین، با توجه به این که S. richteri در منطقه بشرویه با شرایط خشکی و کم آبی بیشتری مواجه است، احتمال دارد که افزایش غلظت پرولین، یونهای سدیم و پتاسیم، پروتئینهای محلول، ترکیبات فلاونوئیدی و فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در گیاهان منطقه بشرویه، نسبت به منطقه شاهرخت نشانهای از سازگاری فیزیولوژیک بهتر آنان به تنش خشکی باشد.
سپاسگزاری
نگارندگان لازم میدانند از حوزه معاونت محترم پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد که حمایت مالی این پروژه را با پژوهانه شماره 15907/3 تقبل نموده است، تشکر و قدردانی نمایند.