نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Collecting plant specimens and the continuation of this gathering lead to a better understanding of ecosystems, raising awareness about biodiversity and it is criterion for evaluating the genetic erosion over time. Ghalaei-Kashkan covers an area about 30,000 km² and is located in the central Zagros Mountains. Herbarium specimens of the area were collected based on common methods of regional floristic studies during years 1991 to 2013, and named by the Floras of Iran and neighboring countries. In this research, 551 species belonging to 355 genera and 73 families were determined. The chorology of species showed that the highest percentage of the species belonging to the Irano-Turanian region. Permanent Kashkan river caused a strip of the wetland plants have been presented in the northern part of the Ghalaei -Kashkan. Quercus infectoria and Cercis siliquastrum belonging to sub-mountain element that grow in the northern parts. In southern parts of the Ghalaei -Kashkan, particular plant species have been distributed at different altitudes and is divided into Alpine and sub-mountain types. Alpine vegetation type includes mountain Bromegrass, onions (Allium jesdianum), Smyrnium cordifolium, Rheum ribes, and also thorn-cushion vegetations such as: Astragalus spp., Acantholimon spp., Onobrychis spp. and Acanthophyllum spp.. In mountainous type, Oak forests associations are formed. Impact of human on sub-mountain ranges is the main cause of degradation. Genetic erosion in the area implies that the three level of biodiversity: ecosystems, species and populations are under serious threat.
کلیدواژهها [English]
جمعآوری نمونههای گیاهی و ضرورت تداوم این جمعآوریها، شناخت بیشتر بومسامانهها، افزایش آگاهی دربارة تنوع زیستی و تنوع ژنتیکی را سبب میشود و معیاری برای بررسی میزان فرسایش ژنتیکی با گذشت زمان است(Murray, 1995; Rogers and (Mcguire, 2015. بومسامانهها، گونهها و تنوع ژنتیکی (جمعیتها) سه سطح تنوع زیستی شناختهشده هستند (Özyavuz et al., 2013). تاکسونها در توزیع، اندازه، تعداد جمعیت و قدرت دوام جمعیتهایشان با همدیگر تفاوت دارند. تنوع ژنتیکی درون تاکسون با اندازة جمعیت، سطح اشغالشده و تعداد جمعیتهای آن ارتباط دارد که معمولاً با گذشت زمان، نشاندهندة تغییر در تعداد جمعیتها یا تعداد افراد یک گونه است که عوامل زیادی بر این ارتباطها تاثیر میگذارند. فرسایش ژنتیکی، به تغییر در تنوع ژنتیکی با گذشت زمان اشاره میکند (Brown and Hodgkin, 2015). کاهش اندازة جمعیت، نخستین عامل فرسایش ژنتیکی است. خطر فرسایش ژنتیکی گونهها و بومسامانهها، اهمیت پتانسیل اقتصادی تنوع زیستی و ضرورت حفظ آنها برای کمک به آیندة بشر، تجدیدنظر دربارة جمعآوری گونههای گیاهی و افزایش کارهای میدانی موجب شده است(Hammer and Teklu, 2008; (Thormann and Engels, 2015.
در مناطقی که گیاهان آوندی متنوع و فراوان وجود دارند، عوامل غیرزیستی مانند پستی و بلندیهای سطحی، خاک، زمینشناسی و اقلیم تنوع دارند (Barthlott et al., 1996; 2005). کوهها مرکز غنای گونهای هستند (Geabherr et al., 2003). در مراکزی که غنای گونهای وجود دارد، قطعا گونههای انحصاری بیشتری هم حضور دارند زیرا محلی برای تکامل سریع گونههای جدید و موزهای برای بقاء تکاملی گونههای کهن هستند (Walker, 1995; Kier et al. 2009).
نقاط داغ تنوع زیستی به مناطقی اطلاق میشود که رویشهای طبیعی تا حدی دستنخورده باقی ماندهاند؛ غنای زیستی زیاد دارند و بهشدت در معرض تهدید هستند. این نقاط در اولویت طرحهای حفاظتی جهان هستند (Myers et al., 2000). باتوجهبه تنوع زیستی شناختهشده، تعداد نقاط بحرانی در جهان از 18 در سال 1980 به 25 در سال 2000 و بهتازگی به 35 ناحیه رسیده است (Sloan et al., 2014).
رشتهکوه زاگرس یکی از 35 مرکز تنوع زیستی بحرانی شناساییشده در جهان است(Myers et al., 2000; Mittermeier, et al., 2011; Sloan et al., 2014). این رشتهکوه به طول 700 کیلومتر، یکی از مهمترین ساختارهای توپوگرافی ایران است که از آذربایجان تا فارس امتداد پیدا میکند. زاگرس با گونههای گیاهی و جانوری وسیع با تنوع توپوگرافیک و فاکتورهای آب و هوایی، یکی از مراکز بزرگ تنوع زیستی شناسایی شده در ایران است که ضریب غنای تنوع زیستی زیادی دارد و از مراکز مهم غنای گونهای و گونههای انحصاری در ایران است(Sabeti, 1994; (Sagheb-Talebi et al., 2005.
منطقة قلایی کشکان به مساحت حدود 30000 کیلومتر مربع، که در کوههای زاگرس میانی قرار گرفته، محل تلاقی دو سیستم آب و هوایی گرمسیری و سردسیری است. منطقة قلایی کشکان، در کنار رودخانة کشکان و نزدیک قسمتهای غربی مناطق حفاظت شدة سفیدکوه قرار گرفته است (شکل 1). در منطقة قلایی کشکان تنوع شکل زمین، اختلاف ارتفاع و تغییرات شدید آب و هوایی (اختلاف دما و بارش) افزایش ناهمگونی فلورستیک را موجب شده است. بنابراین با حرکت از کوهپایهها به سوی ارتفاعات، تعداد گونهها در این منطقه افزایش مییابد. بهعلت صعبالعبوربودن و دوری منطقه، پژوهشهای گیاهشناسی در این منطقه انجام نشده و این نخستین پژوهش و جمعآوری پوشش گیاهی در منطقه است.
شکل 1- موقعیت منطقة قلایی کشکان در لرستان
مواد و روشها
منطقة بررسی شده:بخش اعظم قلایی کشکان را ارتفاعات تشکیل میدهد که بلندترین نقطة آن ارتفاع 2854 متر و پستترین آن ارتفاع 1200 متر از سطح دریا دارد. برطبق آمار ایستگاه هواشناسی خرمآباد (سالهای 1954 تا 2014) متوسط بارندگی سالانه، 500 میلیمتر است. بیشترین میزان بارش در بهمنماه رخ میدهد و ماههای اسفند، فروردین و آذر پس از آن قرار دارند. همانطورکه در نمودار آمبروترمیک مشاهده میشود، وجه متمایز بارندگی منطقه، تقسیم سال به دو فصل خشک و مرطوب است که از ویژگیهای اقلیم مدیترانهای به شمار می رود (شکل 2). متوسط دمای حداکثر گرمترین ماه و حداقل سردترین ماه منطقه بهترتیب 99/29 و 8/5 درجة سانتیگراد است. ارتفاعات منطقه در چهار ماه از سال (آذر، دی، بهمن و اسفند) پوشیده از برف هستند.
منطقه از نظر توپوگرافی، دو بخش شمالی و جنوبی دارد. در بخش جنوبی، ارتفاعات و در بخش شمالی قسمتهای تپهماهوری، دشتی و مسطح حضور دارند. ارتفاع منطقه از 1200 تا 2854 متر از سطح دریا است. ارتفاعات، آب و هوای سردسیری و بخش شمالی آب و هوای گرمسیری دارد.
شکل 2- نمودار آمبروترمیکایتگاه هواشناسی خرمآباد در سالهای 1954 تا 2014
جمعآوری گیاهان: جمعآوری فصلی گیاهان از زیستگاههای مختلف، در فصلهای مختلف سالهای 1380 تا 1392 انجام شده است. در چنین مناطقی بهعلت سختی سفر به نقاط دور، تنها دو بار نمونهبرداری انجام شد. معمولاً از هر گونه، چهار نمونه از نقاط مختلف جمعآوری شد. در نقاط جمعآوری علاوهبر ثبت موقعیت جغرافیایی، اطلاعات صحرایی گیاه مانند ارتفاع، رنگ پوست تنه، رنگ و بوی گلها ثبت شدند. نمونههای جمعآوریشده، سریع پرس شدند. نمونههای هرباریومی، روی ورقهای ویژة هرباریوم چسبانده و در هرباریوم مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان نگهداری شدند. شناسایی نمونهها براساس روشهای رایج و با منابع فلوری از جمله فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2012)، ترکیه(Davis, (1965-1988، عراق (Townsend and Guest, 1966-(1985، گونهای ایران (Maassoumi, 1986-2011) و فلور ایران (Assadi et al., 1988-2015) انجام شد. اختصار اسامی مؤلفان گونهها با نمایة بینالمللی نامهای گیاهی (IPNI, 2013) جستجو و مقابله شد. برای شناسایی نمونههای مشکوک از متخصصان گیاهشناسی در موسسة تحقیقات جنگلها و مراتع کشور نظرخواهی شد. برای تعیین شکلهای مختلف زیستی گیاهان منطقه از روش مرسوم Raunkiaer (1934) استفاده شد. پراکنش جغرافیایی گونههای گیاهی منطقه، باتوجه به مناطق انتشار آنها در ایران و سایر کشورها از جمله پاکستان (Nasir and Ali, 1970-2000) و فلسطین (Zohary and Feinbrun-Dothan 1966-1986) و براساس تلفیقی از تقسیمبندی جغرافیایی رویشهای ایران Takhtajan (1986) و Zohary (1973) تشخیص داده شدند. گیاهان شناسایی شده، بر اساس سیستم APG III (2009) تقسیمبندی شدند (پیوست1).
نتایج.
در مجموع، 551 گونه شناسایی شدند که متعلق به 73 تیره و 355 جنس هستند (جدول 1). مهم ترین تیرههای گیاهی این منطقه که بیشترین تعداد گونه را دارد بهترتیب عبارتند از: Asteraceae (72 گونه)، Leguminosae (67 گونه)، Poaceae (63 گونه)، Brassicaceae (44 گونه)، Lamiaceae (39 گونه)، Apiaceae (28 گونه)، Rosaceae (16 گونه)، Boraginaceae (16 گونه)، Caryophyllaceae (15گونه) و Ranunculaceae (15 گونه).
33 گونه از مجموع گونههای شناساییشده، جزء گونههای انحصاری ایران هستند و گونههای ذیل تنها در رشته کوههای زاگرس میرویند.
Stachys lurestanica, Phlomis lurestanica, Anthemis lorestanica, Myosotis koelzii, Arum giganteum, Onobrychis luristanica, Vicia kotschyana, Dionysia haussknechtii, Prunus haussknechtii, Potentilla persica, Pyrus glabra, Cousinia khorramabadensis.
طیف زیستی:براساس سیستم Raunkiaer (1934)، گیاهان منطقة قلایی را در منطقة شمالی رودخانة کشکان لرستان میتوان به پنج شکل زیستی اصلی تقسیم کرد (شکل 3). فانروفیتها 85/5 درصد (33 گونه)، کامفیتها 62/7 درصد (43 گونه)، همیکریپتوفیتها 21/20 درصد (114 گونه)،کریپتوفیتها 81/21 درصد (123گونه) و تروفیتها 20/42 درصد (238 گونه) رستنی منطقه را تشکیل میدهند. پس از تعیین شکلهای زیستی همة گونهها و تقسیمات زیرگونهای گیاهان جمعآوریشده از منطقة قلایی، طیف شکلهای زیستی رسم شد (شکل 3).
شکل 3- درصد شکلهای زیستی گونههای منطقة قلایی کشکان
پراکنش جغرافیایی:بررسی پراکنش جغرافیایی گونهها نشان میدهد که بیشترین درصد گونهها متعلق به عناصر ناحیة ایرانی - تورانی است. گونههای ناحیة ایرانی - تورانی بهتنهایی 97/31 درصد است. نواحی ایرانی - تورانی/ مدیترانهای/ اروپا - سیبری (IT-M-ES) با 26/20 درصد، ایرانی - تورانی/ مدیترانهای (IT-M) 15/20 درصد و جهانوطنی (Cosm) با 49/14 درصد، بهترتیب در مراتب بعدی قرار دارند (شکل 4).
شکل 4- تعداد گونههای متعلق به هر ناحیة رویشی: ایرانی - تورانی (IT)، ایرانی - تورانی/مدیترانهای (IT/M)، ایرانی تورانی/مدیترانهای/اروپا - سیبری (IT/M/ES)، ایرانی - تورانی (IT)، ایرانی - تورانی/مدیترانهای/اروپا - سیبری/صحرا - سندی (IT/M/ES/SS)، ایرانی -تورانی/صحرا - سندی (IT/SS)، ایرانی - تورانی/مدیترانهای/صحرا - سندی (IT/M/SS)، ایرانی - تورانی/اروپا - سیبری/صحرا - سندی (IT/ES/SS)، جهانوطنی (Cosm)
بحث و جمعبندی.
وجود رودخانة کشکان سبب شده است که در قسمت شمالی منطقه و بیشتر در امتداد رودخانه، نواری از گیاهان ماندابی حضور داشته باشند، که عبارتند از: پده (Populus euphratica)، بید(Salix acmophylla)، ارغوان (Cercis siliquastrum)، پنجانگشتی(Vitex pseudonegundo)، سیاهتلو (Paliurus spina-christi) و زبانگنجشک (Fraxinus angustifolia).
گونههای دارمازو (Quercus infectoria) و ارغوان (Cercis siliquastrum) هر دو از عناصر ایرانی -تورانی و مدیترانهای هستند که در قسمتهای پاییندست کوهستانی (Lower/mid montane) حضور دارند. دارمازو درختی بومی ایران، ترکیه، قفقاز، قبرس، عراق و سوریه است. این گونة بلوط در ایران پراکنش وسیعی دارد و به سوی جنوب زاگرس انتشار مییابد. بنابراین در سطوح وسیعی از جنگلهای زاگرس (استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و لرستان) پراکنش دارند. در منطقة بانه و سردشت ریختارهای حدواسط زیادی وجود دارند که از هیبریداسیون بینگونهای بلوطهای بخشة Ruboroid ناشی میشوند. جمعیتهای خالص این گونه در استان لرستان دیده میشود چون در استان لرستان، دیگر گونههای بلوط بخشة Ruboroid حضور ندارند. بنابراین، به نظر میرسد که دارمازو تحمل بیشتری نسبت به شرایط سخت آب و هوایی دارد؛ در حالیکه دیگر تاکسونهای این گروه، بیشتر در مناطق شمالی زاگرس (استان های کردستان و آذربایجان) با رطوبت هوای بیشتر، دیده میشوند (Mehrnia et al., 2013b). اجتماعات جنگلهای دارمازو در لرستان، جنوبیترین نقطة گسترش این گونه در زاگرس هستند و در پایینتر از این منطقه از زاگرس حضور ندارند. دارمازو یکی از مهمترین گونههای دارویی رشتهکوه زاگرس است. ویژگیهای دارویی این گیاه از زمانهای قدیم شناخته و استفاده شده است. گالهای تشکیلشده روی برگ دارمازو، نوعی میوه یا عضوی از درخت نیست؛ بلکه نوعی رشد غیرعادی درخت در واکنش به آلودگیهای ویروسی پوست تنه است که نتیجة سوراخشدن پوست شاخههای جوان بهوسیلة زنبورهای مادة گالزا
Cynips Gallae-tinctoria است. عطاریها و شرکتهای دارویی، این گالها را خرید و فروش میکنند. استفادة دارویی دیگر این گونه مربوط به ترکیبی قندی بهنام مان است که از برگهایش ترشح میشود. چیدن سرشاخههای برگدار درخت برای جمعآوری مان، تخریب درختان و کاهش تاج پوشش آنها را سبب شده است. چند سالی است که تولید مان روی برگها متوقف یا اندک شده که احتمالا علت آن بهرهبرداری بیرویه است (Mehrnia et al., 2013a) درخت ارغوان که نام دیگر آن جوانة قرمز مدیترانهای است، بیشتر در مناطق دارای آب و هوای مدیترانهای و گرمسیری پراکنش دارد و از مناطق سرد اجتناب میکند (Davis et al., 2002). گلها روی شاخههای سال قبل و همچنین روی تنة درخت به وجود میآیند که همین مسئله جلوافتادن گل دهی، قبل از برگدهی را سبب میشود ) (Prada and Arizpe, 2008. این درخت با گلهای بهاری و سرخرنگ خود به طبیعت جذابیت ویژهای میدهد.
بخش شمالی منطقه از سال 1377، منطقة حفاظتی جنگلهای دارمازو تعیین شده و میراثی زیستشناختی در منطقه است. مساحت کل جنگلهای دارمازو 113 هکتار است. وجود رویشگاههای خشکی و آبی مختلف و عوامل محیطی تأثیرگذار، علتهای تنوع و غنای گونهای در بخش شمالی منطقه هستند. در کنار رودخانه، 10 روستای کوچک با جمعیتی حدود 200 نفر قرار گرفتهاند که ساکنان آنها با تخریب اراضی جنگلی، زمینهای زراعتی به وجود آوردهاند و در آنها بیشتر، گندم کشت میشود. بهعلت عوامل تأثیرگذار منفی ناشی از فعالیتهای انسانی مانند چرای دام و فعالیتهای ساخت و ساز جادهای که به تغییر سیمای منطقه منجر شده است، گونههای تروفیت بیش از سایر شکلهای رویشی در منطقه دیده میشوند.
در قسمتهای جنوبی منطقه، پوشش جنگلی، کمتر تخریب شده است که شاید مهمترین علتهای آن نبود سکونتگاهها و کوهستانیبودن باشد. تنوع زیاد موجود در مناطق کوهستانی (تنوع صخرهها، خاکها و زمینشناسی) و تغییرات آب و هوایی (اختلاف دما و بارش) این نواحی، موزاییکی از زیستگاههای متعدد را فراهم کرده که افزایش تعداد گونهها را در این مناطق موجب شده است (Kier et al., 2009; Mutke et al., (2011. نواحی کوهستانی قسمتهای جنوبی منطقة قلایی کشکان، اختلاف ارتفاعی حدود 1500 متر دارد که بهوجود آمدن شیب رویشها را از مناطق کوهپایه به سوی ارتفاعات سبب میشود؛ یعنی افزایش ارتفاع، افزایش غنای گونهای را موجب و بر تعداد گونههای انحصاری و نادر افزوده میشود. مناطق کوهسری نسبت به مناطق کوهپایه، مناطق داغ تنوع زیستی به شمار میروند(Agakhanjanz and Breckle, 1995; Barthlott et al., 2005; Spehn et al., 2006; Kier et al., 2009; Mittermeier et al., 2011) بیشترین غنای گونهای، در ارتفاع 1700 متر و بیشتر وجود دارد.
درکوهستانها گونهها اختصاصی طبقات ارتفاعی هستند و در هر طبقة ارتفاعی، گونههای ویژهای میرویند (Spehn et al., 2006). بنابراین، گونههای منطقه به دو نوع کوهپایهای و کوهسری تقسیم میشوند. در محدودة نوع کوهسری، در زمستان بارش برف و سرمای شدید وجود دارد و بیشتر قسمتها بهوسیلة جوامع گراسها اشغال شده است که گراسهای کوهسری نامیده میشوند و از گونههای با ارزش مرتعی در منطقه هستند. انواع گونههای
Agropyron intermedium، A. repens،Bromus tomentellus،Poa bulbosa،Hordeum bulbosum،Festuca arundinacea،Dactylis glomerata،Stipa hohenackeriana،Melica persica،Carex acutiformis، دیگر گراسهای چندساله و انواع یونجههای یکسالة خوشخوراک در این منطقه دیده میشوندکه نشاندهندة شرایط معتدل و مرتفع سرد در منطقه هستند (Zohary, 1973). همچنین گیاهان پیازی مانند Allium jesdianum، Allium tripedale،Eremurus spectabilis،Fritillaria imperialis وFritillaria persica در بخش کوهسری حضور دارند. بسیاری از این مناطق، مراکز مهمی از گونههای مهم اقتصادی و دارویی هستند؛ در نتیجه، بهرهبرداری بیرویه از این مناطق و تخریب بیشتر محیطزیست را سبب میشود (Rogers and Mcguire, 2015). موضوع هجوم جمعیتها به سوی ارتفاعات که مرکز غنای گونهای هستند و گونههای مهم اقتصادی زیادی دارند در منطقة قلایی کشکان اهمیت دارد. بهرهبرداری دارویی از گیاهان پیازی در ارتفاعات و گونههایی مانند ریواس (Reum ribes) و آوندول ((Smyrnium cordifolium تخریب رویشگاه و کاهش بسیار زیاد جمعیت آنها را موجب شده است؛ بهطوریکه این گونهها بهصورت پراکنده و در لابهلای صخرهها یافت میشوند.
در مناطق کوهسری، گیاهان کپهای کوچک و کوتوله دیده میشوند Körner, 2003)). در این منطقه، شکلهای بوتهای خاردار و بالشتک مانند همچون جنسهای Astragalus،Acantholimon،Onobrychisو Acanthophyllum گونههای پایا و چند سالة منطقه را تشکیل میدهند. وفور گیاهان تیرة Asteraceae (72 گونه) را میتوان به ویژگیهای مورفولوژیک، آناتومیک و فیزیولوژیک ویژة این تیره نسبت داد که ویژة مناطق کوهستانی ناحیة ایرانی -تورانی و نشاندهندة چیرگی تیرة Asteraceae هستند. این یافتهها با نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در رویشگاههای زاگرس در استانهای کردستان (Sanandaji and Mozaffarian, 2010)، خوزستان (Taghipour et al., 2012; Dinarvand et al., 2015)، چهارمحال و بختیاری(Shirmardi et al., 2014) و اصفهان (Khajeddin and Yeganeh, 2010) مطابقت دارد.
محدودة کوهپایهای منطقة قلایی کشکان عمدتاً تابستانهای گرم و خشک دارد و جنگلهای بلوط در این قسمتها جوامع تشکیل میدهند. بیشترین تخریبهای انسان در این مناطق است. مهمترین ویژگی ریختی کوهپایهها حضور درختچهزارهای خاردار مانند Prunus lycioides، حضور درختان و درختچههای عمدتاً برگریز و بوتهزارهای دارای اهمیت کمتر است. گیاهان کوهپایه به ناحیة دارای اندکی برف دائمی، نمیرسند. گونة عمدة منطقه، درختی از بلوطها (Quercus brantii) است که تا ارتفاع 1800 متر پراکنش دارد. خینجوک (Pistacia atlantica)، وامچه (Prunus arabica)، انجیر خودرو
(Ficus johannis) و کیکم (Acer monspessulanum) از دیگر عناصر رویشی درختی و درختچهای ناحیة ایرانی -تورانی هستند که بهصورت پراکنده، گونههای بلوط را در جنگلهای این منطقه همراهی میکنند. تنوع گونهها در جنگلهای بلوط کاهش و تعداد پایههای بلوط کهنسال افزایش یافته است و نهالها یا درختان جوان، در منطقه دیده نمیشوند. بنابراین، تنوع گونههای جنگلی، عامل کندکنندة تخریب جنگلهای بلوط است. از بینرفتن زیستگاهها و گونهها، کاهش موجودی گونهها را موجب شدهاند. بررسیها نشان میدهند که گونههای چیرة منطقه، خیلی تنک شدهاند و سطح گونههای خرابهروی دارای فراوانی و جمعیت اندک، افزایش یافتهاند. بهرهبرداری بیش از حد، ادامة حیات جمعیتهای عرصههای طبیعی را تهدید کرده و حضور گونههای مهاجم را افزایش داده است(Asri and Mehrnia, 2002). بنابراین، عوامل عمدة فرسایش ژنتیکی منطقه عبارتند از: تخریب اراضی، بهرهبرداری بیرویة گیاهان دارویی، قطع درختان، چرای بیش از حد، گونههای مهاجم، تغییرات آب و هوایی و غیره. مبحث تنوع زیستی در سه سطح اکوسیستمها، گونهها و جمعیتها مطرح است. بهعلت فرسایش ژنتیکی منطقه، هرسه سطح در معرض تهدید جدی هستند.
سپاسگزاری.
نگارنده از ریاست و کارکنان مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان برای فراهمکردن امکانات و حمایت مالی، صمیمانه سپاسگزاری میکند