نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران
2 بخش تحقیقات مرتع، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In this study, the flora of the Drakhtak Frieden area was investigated. A total of 265 species belonging to 184 genera and 42 plant families were identified in the area. Of these, 35 belong to dicots and seven to monocots. The most important plant families include Asteraceae (32 genera and 48 species), Brassicaceae (24 genera and 32 species), Poaceae (20 genera and 25 species). The genus Astragalus with 11 species and the genera Cousinia and Centaurea each with five species accounted for the largest share in the plant composition of the region. The geographical distribution of plant species showed that 52% of the plants belong to the Irano-Turanian regions. Subsequently, by and large, elements from the Irano-Turanian / Europe-Siberia / Mediterranean area are most present. Hemicryptophytes and trophytes accounted for the most (40.75%), with camphores, geophytes, and phanerophytes being the next levels. The vegetation of the area based on the physionomy is shrublands, that dominant species including Astragalus verus and Astragalus gossypinus. Of the identified plants in the region, 42 are endemic species and 82 species have medicinal value.
کلیدواژهها [English]
مقدمه.
ایران با وسعت 1648195 کیلومترمربع دارای بیش از ۱۸۰ تیره گیاه آوندی، ۱۲۰۰ جنس و حدود ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ گونۀ گیاهی است و غنای گیاهی کمنظیری بین کشورهای منطقه و کشورهای جنوبغربی آسیا دارد (Yousefi, 2007; Eshghi Malayeri et al., 2013). وجود رشتهکوههای البرز و زاگرس و دشتهای میان این رشتهکوهها و نیز اختلاف ارتفاع، رطوبت و دما همراه با تغییرات بارندگی در مناطق مختلف سبب ایجاد غنای فلوریستیک زیادی در این کشور شده است (Hedge and Wendelbo, 1978)؛ همچنین حدود چهارپنجم سطح کشور در ارتفاعی بالاتر از 1000 متر قرار دارد (Zohary, 1973) که این امر، پوششگیاهی متنوعی را به وجود آورده است.
فلور هر منطقه نتیجۀ شرایط اقلیمی کنونی، پیشینۀ پوشش گیاهی و تکامل آن طی دورههای گذشته و نیز انتشار جغرافیاییکنونی آن است. مطالعۀ پوششگیاهی و فلور مناطق مختلف کشور از جنبههای گوناگون مانند مطالعۀ شرایط اکولوژیک، بررسی ذخایر ژنتیکی، شناسایی گونههای دارویی و صنعتی و استحصال مدیریتشدۀ آنها، شناسایی گونههای نادر و در معرض خطر انقراض و حفاظت از آنها اهمیت بسزایی دارد؛ علاوهبراین، بررسی فلوریستیک هر ناحیه بهمنزله شناسنامۀ آن منطقه است که وجود گیاهان، تنوع گونهای و وضعیت انتشار آنها را نشان میدهد (Jafari and Zarifian, 2015).
استان اصفهان با مساحتی حدود 7/10 میلیون هکتار، 5/6 درصد از سطح کشور را در بر میگیرد و بهعلت گستردگی زیاد، ناهمواریهای متفاوتی دارد؛ در غرب استان اصفهان، رشتهکوههای زاگرس از شمال گلپایگان تا سمیرم کشیده شدهاند و منطقۀ کوهستانی گلپایگان، خوانسار و فریدن را در بر گرفته است که شامل رشتهکوههای دالانکوه و درهبید با ارتفاعهای بهترتیب 3915 و 3631 متر است و به دنبال آن، ارتفاعات زردکوه بختیاری به نام شاهانکوه با ارتفاع 3040 متر قرار دارد.
تاکنون پژوهشهای گوناگونی با هدف تعیین ترکیب فلوریستیک مناطق مختلف استان انجام شدهاند، اما هنوز مناطق بسیاری وجود دارند که پوششگیاهی آنها کمتر بررسی شده است. ازجمله مطالعههای فلوریستیک و پوشش گیاهی در استان اصفهان عبارتند از: مطالعۀ رستنیهای منطقۀ ونک سمیرم (Parishani, 2005)، تنوعگیاهی پناهگاه حیات وحش موته (Asri, 2008)، پوششگیاهی فریدونشهر (Nekookho, 2008)، تیپهای مرتعی منطقۀ سمیرم (Hadian et al., 2016)، فلور چادگان (Yousofi et al., 2011)، فلور ذخیرهگاه جنگلی پشندگان (Hamidi Rad, 2012)، فلور یحییآباد نطنز (Abbasi et al., 2012)، فلور کرچمبوی شمالی، بوئینمیاندشت (Saboori, 2016)، فلور پنارت اردستان (Kazemi, 2017) و بررسی فلور منطقۀ حفاظتشدۀ افوس (Shirvani, 2018).
منطقۀ فریدن بهعلت قرارداشتن بین حوزۀ کرد- زاگرسی و ایران مرکزی، پوشش گیاهی متنوعی دارد (Zohary, 1973; Takhtajan, 1986). منطقۀ درختک ارزش زیادی ازنظر تنوع دشتها و زیستگاهها (مراتع دارای گونههای غالب مانند انواع گونزارها) و وجود دامنۀ ارتفاعی زیاد دارد، اما تاکنون پژوهشی با هدف بررسی فلوریستیک در این منطقه انجام نشده است؛ ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف جمعآوری و شناخت دقیق گونههایگیاهی و ارائۀ اطلاعات مرتبط با پراکنش جغرافیایی، شکلهای زیستی و معرفی گیاهان دارویی غالب مراتع کوهستانی درختک انجام شد؛ علاوهبراین، مدیریت منابع طبیعی نیازمند فراهمبودن اطلاعات دقیق و شناخت همهجانبۀ پوشش گیاهی است و با ارزیابی اطلاعات گیاهی و ترکیب فلوریستیکی منطقه، میتوان روند تغییرات در آینده را پیشبینی کرد.
گیاهانی که یک یا برخی از اندامهای آنها مواد ویژهای (مواد مؤثره) را تولید کنند و برای درمان برخی از بیماریها استفاده شوند، با عنوان گیاهان دارویی مطرح میشوند (Omidbaigi, 2005; Farzad, 2013). بر اساس اطلاعات منتشرشده، تعداد گونههای دارویی کشور بین 875 تا 1500 گونه تخمین زده میشود (Sefidkon, 2008; Mozaffarian, 2015)؛ همچنین باتوجهبه افزایش روزافزون مصرف گیاهان دارویی، این نکته درخور توجه است که پرورش و تولید گیاهان دارویی میتواند ضمن کمک به سلامت جامعه، نقش ویژهای در پیشرفت اقتصادی کشور داشته باشد. نخستین گام برای کشت و تولید گیاهان دارویی، شناسایی گونههای دارویی موجود در محیط طبیعی و مطالعۀ دقیق رویشگاه آنهاست (Nemati Paykani and Jalilian, 2012).
باتوجهبه طبیعت کوهستانی منطقۀ درختک و تغییرات زیستمحیطی ازجمله گرمایش جهانی و بینظمی و کاهش بارندگی، شناخت غنای گونهای گیاهی منطقه ضروری است؛ همچنین مطالعۀ گیاهان کوهسری (آلپی) که نشاندهندۀ تغییرات فلور و پوشش گیاهی تحتتأثیر گرمایش جهانی هستند (Dehshiri et al., 2016)، روش کاربردی و باارزشی برای تعیین راهکارهای مربوط به حفاظت از اکوسیستمها و گیاهان منطقه محسوب میشود.
مواد و روشها
منطقۀ مطالعهشده: بهمنظور انجام پژوهش حاضر، مراتع کوهستانی درختک بهعنوان مراتع معرف منطقۀ داران در نظر گرفته شدند. مراتع یادشده در موقعیت جغرافیایی 24/31 57 32 عرض شمالی و 63/13 13 50 طول شرقی تا 78/24 56 32 عرض شمالی و 11/47 18 50 طول شرقی و در دامنۀ ارتفاعی 2310 تا 2952 متری از سطح دریا و در 12 کیلومتری جنوبغربی داران پراکنش دارند (شکل 1).
شکل 1- موقعیت مراتع کوهستانی درختک روی تصاویر Google Earth
مساحت مراتع بررسیشده برابر 3500 هکتار و پوششگیاهی منطقه بر مبنای نمود ظاهری، از نوع استپ است و Astragalus verus و A. gossypinus گونههای غالب آن هستند.
بر اساس دادههای ایستگاه هواشناسی فریدونشهر که در ارتفاع 2500 متری از سطح دریا و در فاصلۀ 25 کیلومتری از مراتع مطالعهشده واقع است، میانگین بارندگی سالانۀ 10 سال اخیر منطقه (1388 تا 1398) برابر 410 میلیمتر و بیشترین دمای سالانه (5/32 درجۀ سانتیگراد) در فصل تابستان و کمترین دمای سالانه (منفی 88/13 درجۀ سانتیگراد) در فصل زمستان است. منحنی آمبروترمیک منطقه بر اساس دادههای منتهی به سال 2019 در شکل 2 آمده است. بر مبنای طبقهبندی اقلیمی دومارتن، اقلیم منطقه نیمهخشک سرد است.
شکل 2- منحنی آمبروترمیک بر اساس دادههای نزدیکترین ایستگاه (فریدونشهر) به منطقۀ مطالعهشده
مراتع بررسیشده دارای طرح مرتعداری و بر اساس سامانۀ عرفی تعیینشدۀ ادارۀ کل منابع طبیعی استان دارای بهرهبرداران محدود و منطبق با ظرفیت مرتع است و بهرهبردارینکردن مشاعی بهرهبردار عرفی از آن و رعایت تقویم زمانی چرا و ظرفیت چرا سبب شده است فشار چرای دام در آن کمتر از دیگر مکانهای منطقه باشد؛ در این زمینه، امتیاز عوامل مرتبط با وضعیت مرتع به روش چهارفاکتوری در سطح مطلوب ارزیابی شده و بهتبع آن، مجموع امتیازهای عوامل خاک، پوشش گیاهی، ترکیب گیاهی و بنیه و شادابی در سطح تیپهای گیاهی از 38 تا 45 متغیر بوده است؛ در این شرایط، وضعیت مرتع خوب ارزیابی میشود و نشانههای قهقرا در پوشش گیاهی و خاک مرتع کمتر دیده میشود؛ این موضوع در شرایطی است که با استناد به مطالعههای ارزیابی مراتع مناطق مختلف آبوهوایی (Borhani et al., 2007)، مجموع امتیازهای عوامل مرتبط با تعیین وضعیت مرتع در مراتع معرف بررسیشده کمتر از امتیازهای ارزیابیشده در مراتع درختک است؛ از سویی، با بررسیهای انجامشده در چارچوب طرح ارزیابی اقتصادی و اکولوژیکی بهرهبرداری از گیاهان دارویی و تولید علوفه (Davazdahemami et al., 2020) در مراتع درختک، مقدار تولید علوفه، درصد پوشش تاجی و غنای گونهای مراتع یادشده بیشتر از مراتع همجوار است؛ ازاینرو، مراتع مطالعهشده را میتوان مکان معرفی برای اندازهگیریهای پوشش گیاهی و مطالعههای مرتعداری در نظر گرفت.
روش بررسی: بهمنظور معرفی فلور منطقۀ درختک، ابتدا با بررسی تصاویر هوایی و نقشههای توپوگرافی و جغرافیایی منطقه و بهرهگیری از اطلاعات افراد بومی، مسیرهای عبورومرور و عوارض طبیعی شناسایی شدند تا با تسلط به این مسیرها بتوان در فصلهای مناسب به گیاهان منطقه دسترسی داشت و آنها را جمعآوری کرد.
عملیات میدانی طی دو فصل رویش بین سالهای 1396 تا 1397 و به روش پیمایشی که یکی از روشهای مرسوم مطالعههای فلوریستیک است، انجام شد (Mesdagi, 2001) و نمونههای جمعآوریشده به هرباریوم SFAHAN (مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان) منتقل شدند.
شناسایی گونههایگیاهی بر اساس فلورا ایرانیکا (Rechinger, 1963-2015) انجام شد؛ علاوهبر فلورا ایرانیکا، منابع دیگری همچون فلور ایران (Assadi et al., 1988-2018)، فلور ترکیه (Davis, 1965-1988)، فلور اروپا (Tutin and Heywood, 1964-1980)، فلور عراق (Townsend et al., 1966-1985)، فلور فلسطین (Zohary and Feinbrun-Dothan, 1966-1986)، فلور روسیه (Komarov, 1934-1957)، اطلس گونهای ایران (Maassoumi, 1990-2003)، فلور رنگی ایران (Ghahraman, 1978-2001)، ردهبندی گیاهی (Mozaffarian, 2005) و درختان و درختچههای ایران (Mozaffarian, 2010) نیز استفاده شدند؛ علاوهبراین، تکنگارهها و مطالعههای تاکسونومیکی جنسهای مختلف برای شناسایی دقیقتر گونهها استفاده شدند (Fritsch and Abbasi, 2013; Podlech, and Zarre, 2013). هرباریومهای مجازی و نمونههای موجود در هرباریوم SFAHAN بهمنظور مقایسۀ گونههای شناساییشده با تصاویر نمونههای تیپ و نمونههای جمعآوریشده از کشورهای همجوار استفاده شدند. نام مؤلفان گونههای شناساییشده با منابع علمی معتبر و نمایۀ بینالمللی نامهای گیاهی یکسانسازی و تأیید شد (IPNI, 2017)؛ همچنین موقعیت قرارگیری تاکسونها در خانوادههای گیاهی مختلف با استفاده از طبقهبندی APG IV (Ghahremaninejad and Nejad Falatoury, 2016) مشخص شد و در انتها، نامهای فارسی گونههای شناساییشده بر اساس فرهنگ نامهای گیاهان ایران (Mozaffarian, 2009) فهرست شدند.
شکل زیستی گیاهان بر پایۀ سیستم Raunkiaer تعیین شد (Raunkiaer, 1907; 1937). بهمنظور تعیین پراکنش جغرافیایی (کوروتیپ) گونههای گیاهی شناساییشده در منطقه از فلورهای یادشده و منابع موجود در زمینۀ جغرافیای گیاهی ایران ازجمله Zohary (1973) و Takhtajan (1986) استفاده شد. منابع مرتبط با رستنیهای ایران و کشورهای همجوار برای تعیین خاستگاه و منشأ عناصر منطقه و تعیین گیاهان انحصاری (اندمیک) استفاده شدند .(Komarov, 1934-1957; Rechinger, 1963-.2015; Tutin and Heywood, 1964-1980; .Davis, 1965-1988; Townsend et al., 1966-1985; Assadi et al., 1988-2018)؛ در نهایت، گونههایگیاهی منطقه ازنظر داشتن ارزش دارویی بررسی شدند. منابعی مانند گیاهان دارویی (Zargari, 1989-1991) و شناخت گیاهان دارویی و معطر ایران (Mozaffarian, 2015) برای معرفی گیاهان دارویی استفاده شدند.
نتایج.
از مجموع نمونههای جمعآوریشده از منطقۀ درختک، تعداد 265 گونه متعلق به 184 جنس و 42 خانواده شناسایی شدند (پیوست 1). دولپهایها با 35 خانواده شامل233 گونه و 148 جنس و تکلپهایها با 7 خانواده شامل 32 گونه و 27 جنس بهترتیب بیشترین سهم از گیاهان منطقه را به خود اختصاص دادند. بزرگترین خانوادههای گیاهی شناساییشده بهترتیب عبارتند از: Asteraceae (32 جنس و 48 گونه)، Brassicaceae (24 جنس و 32 گونه)، Poaceae (20 جنس و 25 گونه)، Lamiaceae (15 جنس و 23 گونه)، Caryophyllaceae (11 جنس و 18 گونه)، Fabaceae (7 جنس و 18 گونه)، Apiaceae (10 جنس و 13 گونه)، Boraginaceae (9 جنس و 13 گونه) (شکل 3).
شکل 3- نمودار تعداد جنسها و گونههای متعلق به تیرههای بزرگ مراتع کوهستانی درختک
در پژوهش حاضر، جنس Astragalus L. با 11 گونه بیشترین تعداد گونه را داشت، هریک از جنسهای Cousinia Cass. و Centaurea L. با 5 گونه و جنس Euphorbia L. با 4 گونه در رتبههای بعدی قرار داشتند، سایر جنسها 1 تا 3 گونه داشتند و 12 تاکسون تنها در حد جنس شناسایی شدند؛ این تاکسونها از طریق منابع و فلورهای موجود شناسایی نشدند؛ زیرا برخی از نمونهها ناقص بودند و برای معرفی برخی دیگر بهعنوان گونۀ جدید به مطالعههای تکمیلی دربارۀ آنها نیاز بود و ازاینرو، در اینجا با عنوان sp. مشخص شدند.
مطالعههای انجامشده نشان دادند 52 درصد گونهها (138 گونه) جزو عناصر ناحیۀ ایرانی-تورانی، 7/11 درصد (31 گونه) متعلق به نواحی ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری/مدیترانهای، 05/9 درصد گونهها (24 گونه) متعلق به نواحی ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری، 54/7 درصد (20 گونه) چندناحیهای و 41/6 درصد (17 گونه) متعلق به نواحی ایرانی-تورانی/مدیترانهای هستند. هرکدام از نواحی ایرانی-تورانی/صحرا-سندی، گونههای جهانوطن، نواحی ایرانی-تورانی/مدیترانهای/صحرا-سندی، نواحی ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری/ صحرا-سندی و نواحی مدیترانهای کمتر از 5 درصد گونهها را به خود اختصاص دادند (شکل 4).
بیشترین شکل زیستی به همیکریپتوفیتها و تروفیتها هرکدام با 108 گونه (75/40 درصد) تعلق داشت. سایر اشکال زیستی را کامفیتها با 34 گونه (83/12 درصد)، ژئوفیتها با 12 گونه (52/4 درصد) و فانروفیتها با 3 گونه (13/1 درصد) تشکیل دادند (شکل 5). بیشترین تعداد همیکریپتوفیتها با 24 گونه به خانوادۀ Astraceae تعلق داشتند و پسازآن، خانوادههای Brassicaceae و Lamiaceae هریک با 11 گونه، Apiaceae با 10 گونه و Poaceae با 9 گونه قرار داشتند. بیشترین تعداد تروفیتها در خانوادههای Astraceae و Brassicaceae قرار داشتند. خانوادههای Rosaceae، Tamaricaceae وThymeleaceaeهرکدام با 1 گونه در طبقۀ فانروفیتها قرار گرفتند.
مراتع کوهستانی درختک که در ارتفاع 2310 تا 2952 متری از سطح دریا پراکنش دارند، شامل مراتع نیمهاستپی با گیاهان یکساله و چندساله هستند و جنس غالب آنها، Astragalus است و گونههای همراه آن عبارتند از: Stipa arabica، Cynodon dactylon، Bromus tomentellus،Avena fatua،Aegilops cylindrica،Poa bulbosa و ... . تعداد 42 گونه جزو گونههای انحصاری ایران محسوب میشوند و از این تعداد، 12 گونه به تیرۀ Asteraceae، 8 گونه به تیرۀ Fabaceae، 7 گونه به تیرۀ Lamiaceae و 6 گونه به تیرۀ Brassicaceae تعلق دارند (پیوست 1).
شکل 4- نمودار پراکنش جغرافیایی گونههایگیاهی مراتع کوهستانی درختک (IT= ایرانی-تورانی، ES= اروپا-سیبری، M= مدیترانهای، PL= چندمنطقهای)
شکل 5- نمودار درصد فراوانی شکلهای زیستی گونههایگیاهی مراتع کوهستانی درختک (Hem= همیکریپتوفیت، T= تروفیت، Ch= کامفیت، G= ژئوفیت، Ph= فانروفیت)
بحث.
گیاهان موجود در منطقۀ درختک حدود 265 گونۀ گیاهی تخمین زده میشوند که خانوادههای Asteraceae، Brassicaceae، Poaceae، Lamiaceae و Caryophyllaceae نسبت به سایر خانوادهها، سهم بیشتری از فلور منطقه را به خود اختصاص میدهند؛ این تیرهها بهعلت ماهیت خود، بیشترین تعداد گونه را در اکثر نقاط ایران دارند (Noroozi et al., 2019).
منطقۀ حفاظتشدۀ افوس با فاصلۀ تقریبی 50 کیلومتر، یکی از نزدیکترین مناطق مطالعهشده نسبت به منطقۀ درختک است؛ این منطقه با مساحت 1146 هکتار و ارتفاع حدود 2500 متر در مجاورت شهر افوس و در موقعیت جغرافیایی 2 33 عرض شمالی و 9 50 طول شرقی قرار دارد. منطقۀ یادشده به ناحیه ایرانی-تورانی تعلق دارد و ازنظر توپوگرافی، ناحیهای کوهستانی محسوب میشود (Shirvani, 2018) و در مطالعۀ حاضر با منطقۀ درختک مقایسه میشود. در منطقۀ افوس، تعداد 185 گونه شناسایی شده است که خانوادۀ Apiaceae در مرتبۀ دوم بزرگترین خانوادههای گیاهی قرار دارد. ازنظر فلوریستیک، جنس Asragalus بیشترین تعداد گونه را در این منطقه و سایر مناطق مطالعهشده دارد و مشابه سایر مناطق کوهستانی ایرانی-تورانی، گون مهمترین عنصر رویشی آن را تشکیل میدهد. در منطقۀ درختک، جنسهای Cousinia، Centaurea و Euphorbia بیشترین غنایگونهای را پساز گون دارند؛ درحالیکه در افوس، بزرگترین جنسها پساز گون بهترتیب عبارتند از: جنسهای Euphorbia، Silene، Centaurea و Stachys.
بیشترین اشکال زیستی منطقه را همیکریپتوفیتها و تروفیتها هرکدام با 108 گونه (41 درصد) تشکیل میدهند. وجود همیکریپتوفیتها گویای اقلیم سرد و کوهستانی در این منطقه است؛ چنین نتیجهای در سایر مناطق دارای آبوهوای مشابه مانند منطقۀ ونک سمیرم (Parishani, 2005)، چادگان (Yousofi et al., 2011) و افوس (Shirvani, 2018) نیز به دست آمده است. فراوانی زیاد همیکریپتوفیتها به این علت است که گیاهان دارای این شکل رویشی، خودشان را بهتر با شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه تطبیق میدهند. در فلور کوهستانی کشورهای همجوار نظیر ترکیه، پاکستان و افغانستان نیز شکلهای رویشی همیکریپتوفیتها و تروفیتها بیشترین درصد فراوانی را دارند (Breckle, 2002; Wazir et al., 2008). فانروفیتها (13/1 درصد) عموماً بهشکل درختی و درختچهای هستند و با درصد بسیار کمتری نسبت به سایر شکلهای رویشی در منطقه حضور دارند؛ همچنین فراوانی کامفیتها (83/12 درصد) بهویژه عناصر خاردار و بالشتکی کاملاً با منطقۀ مطالعهشده (مرتع کوهستانی) سازگار است. وجود درصد زیادی از تروفیتها (75/40 درصد)، یکی از ویژگیهای مناطق خشک و بیابانی است (Archibold, 1996). یکی از عوامل استقرار گیاهان تروفیت در این منطقه را میتوان قابلیت سازش سریع این گیاهان با شرایط نامساعد محیطی ازجمله تخریب محیط و مسیر توالی ثانویه در جوامعگیاهی یعنی تبدیل مرتع به زمینهای کشاورزی و رهاسازی آنها و هجوم گیاهان یکساله به عناصرگیاهی طبیعی در منطقه دانست (Cain, 1950).
پراکنش جغرافیایی گیاهان منطقه عمدتاً از نوع ایرانی-تورانی با 52 درصد است و گونههای متعلق به ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری/مدیترانهای و نواحی ایرانی-تورانی/اروپا-سیبری بیشترین حضور را در منطقه دارند. وجود عناصر اروپا-سیبری را میتوان بهعلت ارتفاع منطقه و سردسیربودن اقلیم آن دانست. این نتایج با یافتههای حاصل از مطالعۀ مناطق مختلف در رشتهکوه زاگرس(Asri, 2008; Nekookho, 2008; Parishani, 2005; Shirvani, 2018; Yousofi et al., 2011) کاملاً هماهنگ است و نشان میدهد حضور این عناصر در کوههای زاگرس عمومیت دارد.
گیاهان خانوادۀ Asteraceae بیشترین سهم از غنایگونهای را در این منطقه و مناطق همجوار دارند. در مراتع کوهستانی درختک، تخریب مراتع (تغییر کاربری اراضی به دیمزار و نیز چرای دام) سبب فراوانی بیش از حد گیاهان خانوادۀ Asteraceae ازجمله گیاهان خاردار مانند Cousinia و Cirsium و نیز گسترش گیاهان متعلق به خانوادۀ Lamiaceae و دارای متابولیتهای ثانویۀ معطر (مانند اسانس) شده است.
هر گونه برنامهریزی در زمینۀ مدیریت بهرهبرداری از گیاهان دارویی ازجمله حفظ، احیا، اصلاح، توسعه و بهرهبرداری نیازمند بهدستآوردن اطلاعات پایه و بههنگام است. این منطقه بهواسطۀ تنوع اقلیمی دارای غنای گیاهان دارویی درخور توجهی است (Davazdahemami et al., 2020). باتوجهبه غنای این گنجینۀ عظیم و باارزش گیاهی و جایگاه والای آن در درمان و پیشگیری از امراض، شناسایی و معرفی گیاهان دارویی و همچنین آگاهی از منابع مهم ژنتیکی گیاهان دارویی از گذشتههای دور جالب توجه مردم بوده است و به شیوههای گوناگون از این منابع و شرایط رویشگاهی آن استفاده کردهاند.
هرچه گیاهان یک منطقه اشتراکهای بیشتری با سایر نواحی عمدة رویشی جهان داشته باشند، گونههایگیاهی آن منطقه کمتر با خطر انقراض مواجه میشوند؛ زیرا امکان رویش مجدد آنها افزایش مییابد؛ برعکس، اگر گیاهان انحصاری یک ناحیة رویشی خاص با خطر انقراض روبهرو شوند، احتمال رویش دوبارۀ آنها کاهش مییابد .(Ghahreman and Attar, 1998) نتایج پژوهش حاضر نشان دادند رستنیهای منطقۀ درختک از جنبۀ ذخایر ژنتیکی اهمیت دارند؛ زیرا از میان 265 تاکسون شناساییشده، تعداد 41 گونه (47/15 درصد) انحصاری ایران محسوب میشود (پیوست 1).
بهطورکلی، گیاهان ایران تحتتأثیر دو عامل تغییر اقلیم و مدیریت انسان قرار دارند. تغییراتاقلیمی، جابهجایی رویشگاه و جابهجایی گونهها را در پی دارد؛ این جابهجاییها سبب توسعۀ رویشگاه برخی از گونهها میشوند و از سویی، سایر گونهها را محدود میکنند. مطالعهها نشان دادهاند گونهها با افزایش درجهحرارت، از عرضهای جغرافیایی پایینتر به عرضهای جغرافیایی بالاتر یا از ارتفاعات پایینتر به ارتفاعات بالاتر مهاجرت میکنند؛ این پدیده، زمینۀ انقراض برخی از گونهها را فراهم میکند و از سوی دیگر، مدیریت معمول منابع طبیعی کشور، پدیدۀ بیابانزایی، چرای بیرویۀ مراتع، کاهش سطح جنگلها و توسعۀ کشاورزی، برداشت بیرویۀ گیاهان دارویی و نیز توسعۀ صنعت و گسترش جادهها ازجمله عواملی هستند که گونههای گیاهی و رویشگاههای طبیعی کشور را تهدید میکنند (Mehrabian, 2013)؛ علاوهبراین، برخی از گونهها مسیر انقراض را طی میکنند که نیازمند توجه خاص در زمینۀ حفاظت هستند.